یک شاعرِ موفق از کنارِ زبان عبور می‌کند_علی عبدالرضایی

خواب از من بلند می‌شود صبح
خمیازه مرا کش می‌آورد
تنم از خستگی دیشب در نرفته
ساعت نگاهم می‌کند
دیر هنوز نشده
و دنبال، عقربه‌ها را می‌کُند
تخت از من پایین می‌آید
خواب در پای چپم رفته
حمام تا من یک لنگه پا می‌رود
چشم‌هایم را در آب می‌زنم
و صورتم را
آینه را در خودم نگاه می‌کنم
فراموش، پای راستم را می‌کند
در از زیرم می‌رود
تخت زیرم می‌نشیند
و چانه‌ام روی انگشت اشاره
تخت باز زیرم دراز می‌کشد
سقف در چشمم فرو می‌رود
و خواب در من …

 

شاعر: کامیار کمانگر

 

علی عبدالرضایی:
هر شاعر قدرتمند و خلاقی، معمارِ چینش محسوب می‌شود و به نحوی باید از نبوغِ خود استفاده کند تا از همنشینی و چینشِ واژه‌ها در هر سطر به خوبی کار بکشد.
سطرسازی در شعرِ سپید بسیار حائز اهمیت است و مولف با ایجادِ ارتباط و بازی بین کلماتی که به طورِ زنجیرهای کنار هم‌دیگر قرار می‌گیرند، سطرسازیِ موفقی را به اجرا می‌گذارد.
دست بردن در فرمِ زبان نیز بسیار حائز اهمیت است؛ یک شاعرِ موفق از کنارِ زبان عبور می‌کند و با تمرین و ممارست، بهترین روش را برای ارائه‌ی زبانِ خاصی در هر کدام از شعرهای خود، انتخاب می کند.
خواب از من بلند می‌شود صبح
خمیازه مرا کش می‌آورد
تنم از خستگی دیشب در نرفته
ساعت نگاهم می‌کند
دیر هنوز نشده
و دنبال، عقربه‌ها را می‌کُند
در سطر اول تا پنجم، مؤلف با ایجادِ تصویر، سطرسازی کرده است؛ مثلن کلمه‌ی “خواب” را به جای “من” نشانده است در حالی که تنها در سطرِ ششم توانسته به یک سطرِ شعریِ موفق دست یابد. در این سطر با حذفی مواجه می‌شویم که اهمیت زیادی دارد، این حذف، به کلمات، خصلتِ چند واژگانی داده و اثر را به متنی باز تبدیل کرده است، زیرا معانیِ “دنبال هم کردنِ عقربه‌ها و دنبال کردنِ زمان توسط عقربه‌ها” از آن استنباط می‌شود. در سطرهای قبل فقط با جابه‌جاییِ ارکان جمله‌ها و معکوس کردنِ جملات با حرکتی مکانیکال مواجه هستیم و به دلیل این‌که این رفتار تا آخرِ شعر بیش از اندازه تکرار شده و این تکنیک را فاش می‌کند تصنعی‌ست. در حالی که در آن سطرها نیز با حذفِ شاعرانه‌ی یک واژه، می‌توان این خصلت را ایجاد کرد. به عنوان مثال:
خواب بلند می شود از صبح
البته در سطرِ پنجم نیازی به حذف نیست و با یک جابه‌جایی و تعویض، اتفاقِ زیبایی به وجود آمده است ولی سطرِ ششم با تیزهوشی، به سطری شعری بدل شده و باعث بالا رفتنِ ناشعریت در این قسمت شده است؛ این ناشعریت در شعرهای نومدرنیستی، شعریتِ تازه‌ای را تعریف می‌کند.
تخت از من پایین می‌آید
خواب در پای چپم رفته
حمام تا من یک لنگه پا می‌رود
چشم‌هایم را در آب می‌زنم
در تمامِ این قسمت نیز اتفاق خاصی رخ نداده است و همان جابه‌جایی ارکان و ایجادِ تصویری که در قسمت‌های قبلیِ شعر وجود داشت، مشهود است.
و صورتم را
آینه را در خودم نگاه می‌کنم
فراموش، پای راستم را می‌کند
در از زیرم می‌رود
تخت زیرم می‌نشیند
و چانه‌ام روی انگشت اشاره
تخت باز زیرم دراز می‌کشد
سقف در چشمم فرو می‌رود
و خواب در من
گنگیِ نهفته در سطرِ “فراموش، پای راستم را می‌کند” زیباست.
تکنیکِ این شعر، زیبا و قابل قبول است ولی باید تکرار و بازنویسی شود تا تیزهوشانه از آن استفاده شود. در این شعر تنها با یک گزارش مواجه شدیم و هیچ اتفاقی درون آن نمی‌افتد و بیان‌های مستقیمی در زبان شعریِ این اثر وجود دارد. شاعری که تا این حد می‌تواند تکنیکی عمل کند، بهتر است در شعرِ خود نقشه‌ی عمیقی داشته باشد و شعر را از حالتِ منثور خارج کند. در واقع مؤلفِ این شعر، تکنیک را کشف کرده و فقط با کشفِ این تکنیک، شعر را نوشته است. البته نقشه‌ی درونیِ این شعر این است که کسی از خواب بیدار می‌شود و با این‌که هنوز برای سر کار رفتن دیر نشده، به دلیل بی‌حوصلگی و خستگی، به حمام رفته و باز در تخت خود می‌خوابد و به سرکار نمی‌رود. ولی این نقشه و تصاویرِ درونی خیلی روزمره است و بیان شعر نیز مستقیم است، در بعضی از سطرها می‌توان جای فعل و فاعل را عوض‌کرد، زیرا شاعر، خود فریبِ تکنیکی را خورده که استفاده کرده است؛ جمله‌ها را معکوس به کار برده است. درون متن خیلی خوب پیش می‌رود اما اجرای شعر به نثر، نزدیک و دچار مشکل است؛ هارمونی و نظام را در انتخابِ کلمه‌ها و جابه‌جاییِ ارکانِ سطرها باید طوری رعایت کرد که زیبایی خلق شود. اما در کل، این شعر از نظر زیبایی‌شناسی ضعیف نیست و با ادیت‌های پی‌درپی می‌تواند به شعری قدرتمند بدل شود.

 

از سری بحث های علی عبدالرضایی روی شعرهای شاعران کالجی که به‌منظور استفاده‌ی آسان‌تر به نوشتار تبديل شده و در دسترس عموم قرار می‌گيرد.

 

منبع: مجله فایل شعر 3