
با کسی که میزنم به زخمی حالا
لعنتی لا …
“لامصب عجب تنی” میشدم برات
در نیستیات سوارخم
که با چیزی پر نمیشود دیگر
گوش نمیدهی که
با درهای که از من
هی دارد پرت می …
“میمیرم برات”
از تخت خواب
تو که سرت نمیشود
این سر که انداختهام از موهام پایین
باز دارد کوتاه میآید
که باز کوتاه بیایی
برای که همیشه یک سر و گردن از همه بالاتر
از وسط نصفم کنی با لمسی
توی این گرداب که میبلعد
زل زده به من از لای کمد
دکمهی پیراهنت
که سالهاست
باز نمیشود با دستی …
شاعر: آمنه باجور
علی عبدالرضایی:
یکی از خصیصههای این شعر مصنوعی نبودن آن است. اما از سرشاری هم برخوردار نیست، یعنی شاعر برای ادامهی شعر، موتیف کم آورده است. در واقع شاعر فقط از زبان و آنچه که اندوختهاش است، استفاده کرده و دیالوگی با جهان بیرون از خودش ندارد.
یکی دیگر از خصوصیات متن، استفاده از کلماتی با کارکرد دوگانه است مثل:
کسی یا کُسی که میزنم به زخمی حالا
لعنتی لا
“لعنتی لا “چندان کارکردی ندارد و می تواند به صورت زیر بیان شود :
لعنت به این لا
لامصب عجب تنی میشدم برات
در پایان این بند، یک فاصله ایجاد میشود و با این فاصله نقشه هم تمام میشود. از این نقشه به بعد، متن لحن دیگری به خود میگیرد:
در نیستیات سوراخم
که با چیزی پر نمیشود دیگر
گوش نمیدهی که
در این متن استفاده از حروف اضافه “که” ایجاد لحن کرده و نوعی انرژی عاطفی در متن ایجاد میکند.
با درهای که از من
هی دارد پرت می…
در اینجا برای ایجاد لحن و روانی در خوانش متن، میتوان با کلمات بازی کرد. مثلن بند فوق میتواند به صورت زیر تغییر یابد:
با درهای که دارد پرت
میمیرم برات
از تختخواب پرت
همانطور که در ویرایشِ جدید، ملاحظه میشود “پرت” مرکز موسیقیایی متن قرار گرفته است و ایجاد لحن دلخواه میکند.
تو که سرت نمیشود
لحن شعر یکباره سقوط کرده و ناقص میشود اما برای ایجاد لحن میتوان اینگونه با کلمات بازی کرد تا فضای اروتیستی خلق شود. تو که سرت نمیشود میتواند به صورتِ:
سرت که نمیشود
در بند بعد “این سر که انداختهام از موهام پایین” حین خوانش ایجاد توقف و سکته میکند و میتواند تغییر یابد به :
“این سر که انداختهام از مو پایین “
“از مو پایین” به لحن و آهنگ حین خوانش، سرعت بیشتری میدهد و همان معنای قبلی را نیز تداعی میکند.
باز دارد کوتاه میآید
این سطر دارای پنج هجای بلند است که خوشساخت نیست و در متن، زیبا ننشسته است
باز دارد دوباره میآید کوتاه
که باز بیایی کوتاه
کو تا بیایم
در پایان این بند متن، لحن اروتیستی هم به خود میگیرد .در ادامه ما با چند چینش نازیبا مواجه هستیم که با حذف واژگان اضافه و توضیحی، متن دارای لحن بهتری بیشتری میشود:
برای که همیشه یک سرو گردن از
همه بالاتر
از وسط نصفم کنی با لمسی
توی این گرداب که میبلعد
زل زده به من از لای کمد
دکمه پیراهنت که سالهاست
باز نمیشود با دست
پس بندهای فوق تغییر مییابند به :
“یک سر و گردن از همه با … لاتر
و از وسط نصفم کنی با لمس
توی این گرداب که می
زل زده از لای کمد
دکمهی پیراهنت
که سالهاست
باز نمیشود با دست”
از سری بحث های علی عبدالرضایی روی شعرهای شاعران کالجی که بهمنظور استفادهی آسانتر به نوشتار تبديل شده و در دسترس عموم قرار میگيرد.
ممکن است به این موارد نیز علاقه مند باشید