
آنارشيسم صفت نیست، بلکه تفکر است؛ چرا به آنارشيستها هرج و مرجطلب مىگویند؟ آيا آنارشیستها به واقع مخالف نظمند!؟ اگر اينگونه است پس چرا اغلب تئوريسينهاى ساختارگرا و پساساختارگرا آنارشيستاند!؟ خلاصه اينكه آيا آنارشيستها هرج و مرجطلب و دشمن نظمند!؟ نه!
آنارشيستها فقط از يک چيز متنفرند، از يک چيز بیخود به اسم دولت، به اسم حكومت، كه فقط در قرن بيستم صد میليون نفر را قتل عام كردهست وگرنه هيچ آنارشيستى با نظم و با ساختارهاى منظم مشكلى ندارد، فقط آنهایی كه دولت و حكومت را تنها مولد نظم مىدانند آنارشيستها را هرج و مرجطلب مىخوانند، در حالى كه آنارشيستها آزادى را ستايش مىكنند و آزادى به گفتهی “پرودون” مادر نظم است؛ اگر نظمى وجود نداشته باشد هرگز نمىتوانى بازى دلخواهت را انجام بدهی.
هر دولتى را طبقهی فرادست و هاىكلاسها يعنى سرمايهدارى مىسازد و دولت برای آنكه تداوم داشته باشد محتاج پشتیبانی سرمايهداریست كه جز سود بيشتر به هيچ چیز دیگری فکر نمیکند و دولتها را مجبور مىكند طورى قانون را اجرا كنند كه سرمايهدارها راحتتر به سود بيشتر برسند.
بسيارى از بيمارىهاى مرگآور را سرمايهدارى توليد كردهست تا داروی بیشتری بفروشد و تحقق اين پروژه بدون مساعدت دولت هرگز ممكن نمىشد و نمىشود. اگر دولتها بدون دلیل و ساختگی جنگ توليد نكنند هرگز سلاح سرمايهدارى به فروش نمىرسد. به دلايل مختلف وجود دولت نه تنها غيرضرورى بلكه مضر است، پس چرا نبايد انسان امروز به گزينهاى جز دولت فكر كند؟
دولتها طراح نظم نبوده، بلکه مدام طراح سلسله مراتب بودهاند. نظم ربطى به سلسله مراتب ندارد، گرچه آن را هم دربر مىگيرد، ولى سلسه مراتب سابسِت و زيرمجموعه نظم است، البته منظور نظم معمول نیست. آنارشيستها دنبال ساختارى زيستىتر و آزادند، آنها نظم انسانىترى را جستجو مىكنند؛ نظمى كه سلسله مراتب در آن نقشى نداشته باشد؛ نظمى گردشى و كُروى نه پلهاى و نردبانى.
نه! هيچ آنارشيستى هرگز مخالف نظم نبوده، آنها فقط دشمن سيستمهاى طبقاتى و سلسله مراتبى بودهاند كه ربطى به نظمهاى آزادىمحور ندارد.
ممکن است به این موارد نیز علاقه مند باشید