مثل یک خانه‌ی واقعی_مایکل پالمر

تو گفتی تابان و من تاریک
و تماشاخانه ظاهر می‌شود        قبل از ما
مثل یک خانه‌ی واقعی         در تاریک
مملو از آدم‌هایی
بریده از مجلات و کارت‌پستال‌ها
که در آغاز
آدم‌های واقعی نام‌شان بود
چرا کشیده می‌شود پرده         تا قسمتی؟
و پله می‌پیچد به چپ
وقتی که می‌‌روی بالا
به راست
گاهی که می آیی پایین؟
اینجا تمامِ روز          ‌شبی در نیمه‌ی زمستان ا‌ست
و نوازنده‌گان ادامه خواهند داد
به نوا در اتاق موزیک‌
و خواب هرگز نخواهد آمد
این درس سوم است
که ویولونیست خلق می‌شود در آن
از صداهایی که می‌شنود
صداهای ریخته از انگشتانش

 

بر گردان: سانار مصدق

 

 

‏As a Real House i
‏A poem by Michael Palmer

“I said darkling and you said sparkling”
The play-house appears before us
as a real house in the dark
filled with people cut out
of magazines and postcards
and called real people at the start
Why is the curtain partly drawn
and why does the stair turn
to the left as you climb
and the right going down
Here all day it’s midwinter night
and the musicians will continue to play
in the music room
and sleep will never come
This is lesson three
where the fiddler is made real
by the sounds she hears
pouring from her fingers