فن بازار است، عنها همه ليدر شدهاند و آنها ديگر نيستند! عوامزدگى دارد كولاک مىكند و آنها كه مىفهمند كشيدهاند كنار! عروسکگردانها سوراخ دعا را عالى از بر شدهاند، لعنتىها در انتخابِ عروسک رودست ندارند؛ عروسکهايى كه خود نمىدانند دارند گردانده مىشوند و سرطانِ شهرت طلبىشان فرصت نمىدهد حتى لختى چشم وا كنند! متاسفانه اين روزها همه مىخواهند مشهور شوند آن هم از نوعِ محبوبش كه جز رواجِ ميانمايگىِ سياسى و فرهنگى نتيجهاى نداشته و نخواهد داشت! خردهاستعدادها در تمام زمينهها مثل قارچ توليد مثل كرده، جوِّ سياست زدهى ايران نيز آب و خوراکشان مىدهد!
مدتىست مطبوعاتِ ايران را دنبال مىكنم؛ متاسفانه دكههاى روزنامهفروشى ديگر جز بلاهت نمىفروشند، از صدا و سيماى جمهورى اسلامى هم مدام سان مىبينم! علىالخصوص سريالهايى كه سكانس به سكانس تف چسبانى شده، استريپتيزِ خرافاتند و روى بلاهت را هم سفيد كردهاند. لااقل تا چند سال پيش در فضاى نتِ فارسى مىشد گوشهاى گرفت و يک مطلب درست خواند اما حالا اين گوشههاى اينترنتى نيز به محاصرهى فنهاى عنها درآمده، طورى كه محال است صد دشت بگردى و جوى آبى بيابى كه صورت بشورى! يورشِ فنها، عنها، عجوزهها و پشكلهاى قهرمان اينترنت فارسى را از دور خارج كرده، مدياهاى مزدورِ داخل و خارج نيز در تمام زمينهها چند دست قهرمان آماده كردهاند كه گرچه آشور و واشورشان ظاهرن گوناگون، اما درون و باطنى دارند پُرهيچ! بالماسكه پشت بالماسكه اجرا مىشود، آنقدر زياد كه ديگر تشخيص بين فيک و اصل ممكن نيست. چگوارا چنان به توليدِ انبوه رسيده كه حالا حتى اگر خودش هم بيايد كسى جدىاش نمىگيرد!
راستش من مخالفِ شهرت نيستم، شهرت خيلى هم خوب است اما محبوبيت آن هم از نوعِ مردمى و سياستزدهاش فكر و شعر و شعور را دچارِ بواسير مىكند! شهرت بال مىدهد كه آزادى كنى، آزادتر باشى! محبوبيت ولى جز گردن نهادن به محدوديت نيست! هر چقدر كه شهرت جذابيت دارد و تاثير مثبت روى پيشرفتِ آدم مىگذارد، محبوبيت او را به فاک عُظما مىدهد. شهرت خوب است؛ هم راحتتر كار مىكنى هم راحتتر … اما محبوبيت هم كارها را سخت مىكند هم كردن … براى همين است كه سياستمدارهاى موفق اغلب سردمزاج و خواجهاند، چون بى هيچ مشكلى به محبوبيت مىرسند در حالى كه خلاقترين نويسندهها به بدنامى مشهورند!
خلاصه اگر كار خلاق مىكنى اين را از من داشته باش كه شهرت كاتاليزورِ پيشرفت توست، به شرطى كه احمقانه پىِ محبوبيت نباشى آن هم از نوعِ سياسى ـ ادبياتىاش.
منبع: از کتاب دیل گپ