در روز یازده ماه می در تهران، ایرانیان در اعتراض به تصمیم ترامپ مبنی بر خروج از معاهده هستهای ۲۰۱۵، تصویری از او را سوزاندند. (خبرگزاری تسنیم به نقل از رویترز)
“مایکل مکفاول” مدیر موسسه Freeman Spogli برای مطالعات بینالمللی، همور هوور در دانشگاه استنفورد و روزنامهنگاری مشارکتی برای The Post است. او از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۲ معاون رئیسجمهور باراک اوباما در شورای امنیت ملی و از سال ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۴ سفیر ایالات متحده در روسیه بوده، عباس میلانی نیز یک همکار پژوهشی و همکاری در پروژهی دموکراسی ایران در موسسهی هوور است.
در هشتم ماه می، پس از آنکه رئیسجمهور ترامپ به یکباره از معاملهی هستهای ایران کنارهگیری کرد، بسیاری از تحلیلگران متعجب شدند و این سوال پیش آمد که آیا او عمدتن به دنبال تضعیف یکی دیگر از دستاوردهای سیاست خارجی خودش است؟ منطق ترامپ برای رها کردن برجام این بود: آن معامله (برجام) آرامش و صلح را ایجاد نکرد و هرگز هم ایجاد نخواهد کرد».
از آن روز به بعد، مقامات و سرپرستان ادارهی ترامپ، تنها گزارههای مبهمی از نقشه B خود را ارائه دادهاند. مایک پمپئو وزیر امور خارجهی آمریکا، دوازده شرط برای بازگشت به مذاکرات با تهران اعلام کرده و از مفاد شرایط او روشن است که دولت هیچ علاقهای به معاملهی کنترل تسلیحات جدید ندارد و در عوض، رئیسجمهور و همراهانش میخواهند از دور جدید تحریمهای اقتصادی استفاده کنند تا رژیم جمهوری اسلامی متحمل فشار بیشتری بشود. ترامپ و مشاورانش معتقدند که رنج اجتماعی ناشی از تحریمها، ملاها را مجبور خواهد کرد که امتیازات بیشتری به ایالات متحده بدهند و یا شاید حتی باعث تغییر رژیم شوند.
جان بولتون، مشاور امنیت ملی بهطور رسمی اعلام کرده که تغییر رژیم ایران در این زمان، سیاست دولت نیست (هرچند بولتون و پومپئو از سالیان سال به چنین موقعیتی احترام می گذارند). بسیاری از سیاسیون ایران معتقدند که رهبر ایران آیتالله علی خامنهای و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قادر به قبول چنین شرایطی نیستند و تنها گزینهی باقی مانده، مقابلهی بیشتر است و شاید حتی نوعی مقابلهی نظامی هم مطرح باشد.
مطمئنن در دراز مدت، گذار به دموکراسی در ایران، موثرترین راه برای کاهش تنش بین ایران و ایالات متحده و تضمین نقش منطقهای کمتر برای تضعیف تهران خواهد بود. ایران دموکراتیک بهطور بالقوه میتواند شریکی استراتژیک برای ایالات متحده (و حتی اسرائیل) باشد. با این حال، اقدامات ترامپ و برنامهی دوازده مرحلهای پومپئو، احتمال این نتیجه را کم میکند و این در حالیست که به منافع امنیت هستهای آمریکا نیز آسیب میرساند، و معمولن سخنرانی تند و تیز همیشه بدل به سیاست موثری نمیشود. برخی امیدوارند تناقض جدیدی که از واشنگتن بهدست میآید، تئوکراسی ایران را تضعیف کند و چنین احتمالی دور از دسترس نیست.
چند هفته پس از شروع ماه دسامبر، طبقهی کارگر و فرودست ایران که معمولن حامی رژیم هستند، به خیابانها آمدند تا اعتراض خود را نسبت به مدیریت ناعادلانهی اقتصاد توسط رهبر عالی و متحدان محافظهکار خود انجام دهند. بسیاری از ایرانیها به جای توطئهی امپریالیسم آمریكا، فتنهای را که در داخل کشور رخنه کرده، سرزنش کردند و در نماز جمعهی سراسر کشور و بین رهبران نمازخوان، چندین بار اعلام کردند: “دشمن ما همینجاست نه در ایالات متحده.” صاحبنظران در داخل ایران، در مورد سوءاستفاده از صدها میلیون دلار برای ماجراجوییهای خارجی در سوریه، یمن و لبنان مورد سوال قرار گرفتند. بعضیها نیز به مبالغ هنگفت و مبهمی که به پایههای مذهبی پرداخت میشود، هجوم بردند. در این ماه، با شدت گرفتن تهدید سران سختگیر ایران، بسیاری از ایرانیان خواستار همکاری بیشتر با غرب به عنوان یک راه برای حل مشکلات کشور شدند.
با این حال، ترامپ در تصمیمش راجع به ایران به منافع آمریکا توجه کرده است. حالا رژیم جمهوری اسلامی شاهد جدیدی برای استدلال خود دارد، مبنی بر اینکه ایالات متحده، تحت فشار اسرائیل و عربستان سعودی، تلاش میکند مردم ایران را نابود سازد. ایرانیان میهنپرست، از جمله کسانی که مخالف رژیم استبدادی هستند، در حال حاضر احتمالن در اطراف پرچم آمریکا، بر ضد دولت آمریکا تظاهرات خواهند کرد، درست همانطور که در دورههای قبل از افزایش تهدیدات خارجی هم این کار را کردند.
تندروها در ایران که با ترامپ موافق بودند و اعتقاد داشتند که معاملهی هستهای بدترین توافق در تاریخ مدرن ایران بود، در حال حاضر با یادآوری گذشته میگویند که در مورد آمریکاییهای فریبکار درست گفتهاند. رژیم تئوکراتیک در حالی خود را در موقعیت غیرمعمول با ایستادن در کنار جامعهی بینالمللی قرار میدهد که ایالات متحده از برجام جدا شده است. این تغییر نقش در بین ایالات متحده و جمهوری اسلامی، خودکامگیهای رژیم ایران را تقویت میکند.
تقریبن همهی کسانی که برای تغییر دموکراتیک در داخل ایران مبارزه میکنند، از معاملهی هستهای و لغو تحریمهایی که با آن مواجه بودند، استقبال کردهاند. نشانههای ابتدایی نشان میدهد که آنها با حرکتهای مخالفتجویانهی ترامپ در زمینهی برجام مخالفت خواهند کرد. جمعیت پراکندهای در خارج و حتی داخل ایران سخنرانی جدید و خشن دولت ترامپ را تکرار میکنند، تکرار مکررات که رهبر فعلی تنها اجبار و زور را درک میکند، آنها بیشتر از این میترسند که این سخنرانی در نهایت به نفع همان ملاهایی که حکومت استبدادی را برقرار کردهاند، تمام شود و فاجعهای دیگر رخ دهد. بسیاری نیز نگرانند که سیاست جدید، ایران را به روابط نزدیکتر با روسیه و چین ترغیب خواهد کرد که آن هم هدف استراتژیک خامنهای و متحدانش در طول سالیان دراز است. در نظر گرفتن اقدامات خصمانهی ایران در خارج از کشور و همچنین درگیر شدن در برنامهی کنترل تسلیحات برای محدود کردن برنامهی موشکی بالستیک ایران و حمایت از ایدههای دموکراسی و حقوق بشر باید اولویت دولت ترامپ باشد و در کل تمام عناصر یک استراتژی جامع برای برخورد با ایران میتوانست بدون بیرون آمدن از توافق هستهای مورد پیگیری قرار بگیرد.
آنها هنوز هم میتوانند بدون اعمال اجبار برای تغییر رژیم در ایران به پیگرد (تحریم) ادامه دهند، هدفِ دموکراتیزه کردن بد نیست، اما در حال حاضر استراتژی انتخاب شده توسط ترامپ موفق نخواهد شد. زمانی دموکراسی به ایران میآید که مردم ایران با حاکمان بیرحم و بیکفایت خود تسویه حساب کنند و متاسفانه استراتژی جدید ترامپ این تسویه حساب را به تعویق میاندازد.