و چیست گرد و خاک
میخواهم از تو بپرسم گاهی
وقتی عصر
کسی پا میگذارد لحظهای در بالکن
با آستینی کوتاه و صورتی کشیده
پادری را میکوبد به نردههای سنگی
(غبار چرا بلند میشود
چرا احاطهمان میکند
میشنوم صدایش را
انگار میساید گچی
میخراشد موهای زبر جارویی
پارس میکند سگی
در انتهای خیابان)
مو نیست گرد و خاک
وقتی دوباره آرام میگیرد سگ
شورههای پوستی مرده نیست
که میریزد وقتی کسی با پاشنه کرکره را میبندد
نه برگهایی خشک و نه خاک رسست
که دیگر هیچکدامشان مشخص نیست
چیست این
گاهی میپرسم از تو
وقتی ابری از غبار میبینم
سایهای
پشت بند رختها
در امتداد دودکش
سایهای بیحرکت آن طرف آنتنها
گرد و خاک
در آبی
در هوا
و تردید من
گرد و خاک در آسمان
تا که تاریک است
برگردان: امین شهیمیان