قاعده‌کاهی و قاعده‌افزایی_علی عبدالرضایی

وقتی یک شاعر با کمک موزیک متنی و خلق ترکیب‌های تازه یا با جابه‌جایی برخی از ارکان جمله، نحو یک زبان را به‌هم می‌ریزد و در عین حال آن را می‌شکند و از هنجار روزمره‌ی خودش خارج می‌کند، در اصل دست به نوعی برجسته‌سازی زده است. ما دو نظام زبانی داریم: اولی «نظام اتوماتیک» یا نظام خودکار زبان و دیگری «نظام برجسته‌ساز». در نظام اتوماتیک، به‌کارگیری عناصر زبان در شکل طبیعی خودش مدنظر است، طوری که منظور راوی بی‌هیچ دخل و تصرفی بیان شود؛ یعنی شما بدون این‌که فکر و در نهایت خلق کنید، بی هیچ توجه ویژه‌ای بنویسید تا منظور خود را رسانده باشید، به همین دلیل به آن «نظام خودکار زبان» می‌گویند. در چنین حالتی زبان فقط بیان‌گر و حمالِ مفهوم است و صرفن کارکردی رسانه‌ای دارد، در واقع زبان معیار یک زبان خودکار است که تبعیت از نظام اتوماتیک زبان می‌کند. اما در نظام برجسته‌ساز، به‌کارگیری عناصر زبان به گونه‌ای‌ست که شیوه‌ی بیان جلب‌نظر می‌کند و برجسته می‌شود، طوری که دیگر نوع به‌کارگیری ارکان گزاره در کنار یکدیگر، برای ما آشنا نباشد. برجسته‌سازی به دو گروه «هنجارگریزی» و «هنجارافزایی» یا همان «قاعده‌کاهی» و «قاعده‌افزایی» تقسیم می‌شود. هر کدام از این تکنیک‌ها یکی از شیوه‌های آشنایی‌زدایی‌ست که اولین بار توسط فرمالیست‌ها مورد بحث قرار گرفت. در شگرد قاعده‌افزایی، قواعدی بر مجموعه قواعدی که خود زبانِ معیار دارد، افزوده می‌شود؛ یعنی آن‌جا که ما با انحراف از زبان معیار طرف هستیم هنجارگریزی اتفاق می‌افتد و آن‌جایی که چیزی به زبان معیار اضافه می‌کنیم با قاعده‌افزایی روبه‌رو خواهیم شد. فرایند قاعده‌افزایی چیزی نیست جز توازن در وسیع‌ترین مفهوم خود و این توازن از طریق تکرار کلمات و حروف حاصل می‌شود. اساسن یکی از روش‌های خلق فرمی قوی و خلاق، استفاده‌ی به‌جا و هوشمندانه از تکنیک قاعده‌افزایی است. این شگرد موجب ایجاد موسیقی در زبان شعر می‌شود و استفاده از آن، قدرت شاعر در بهره‌گیری از ظرفیت‌های زبانی به منظور ناآشناسازی و برجستگی زبان را به نمایش می‌گذارد. به‌کارگیری توازن آوایی و واژگانی در حیطه قاعده‌افزایی به عادت‌زدایی منجر شده، شعری هارمونیک و خوش‌فرم را به دست می‌دهد. قاعده‌افزایی در شعر کلاسیک نیز بسیار به‌کار می‌رفته و شاعران گذشته سعی می‌کردند با تکرار صامت‌ها و کلمات هم‌حروف باعث ایجاد هماهنگی آوایی در مصرع و بیت شوند. البته هر تكراری به خودی خود سبب‌ساز خلق سطرهای درخشان نیست، بلکه آن‌چه خلق زیبایی می‌کند سبک گفتاری‌ست، نه تكرار پیام. اگر تكرار کلمات و حروف، وزن و آهنگی پدید آورده باعث تحریر صدا شود و لحن را تغییر دهد، تکنیکی قاعده‌افزا محسوب خواهد شد. در بیت زیر که از شعر منوچهری انتخاب شده می‌بینیم که چگونه شاعر با تکرار حروف «خ» و «ز» هارمونی تازه‌ای را بر وزن عروضی علاوه کرده و این‌گونه از قاعده‌افزایی بهره برده است.
خیزید و خز آرید كه هنگام خزان است
باد خنك از جانب خوارزم وزان است.
در شعر سپید اما علاوه بر تکرار حروف هم‌صدا که در شعر شاملو نیز بسیار دیده می‌شود، شاعر با تکرار سطر و گاهی قطعه، قاعده‌افزایی می‌کند و فرمی تازه را به اجرا می‌رساند.
اما قاعده‌کاهی چیست؟ ما هشت نوع قاعده‌کاهی داریم یا به عبارت دیگر با هشت نوع هنجارگریزی یا فراهنجاری طرف هستیم:
هنجارگریزی زمانی، هنجارگریزی سبکی، هنجارگریزی گویشی، هنجارگریزی نوشتاری، هنجارگریزی معنایی، هنجارگریزی واژگانی، هنجارگریزی نحوی و هنجارگریزی آوایی.
این هنجارگریزی‌ها چگونه کارکردی دارند؟ در این تقسیم‌بندی‌ها که «لیچ» در موردشان بسیار بحث کرده است، چه اتفاقاتی می‌افتد؟ به یاد داشته باشید اگر این هشت مورد را در ذهن خود تقسیم‌بندی کنید، در برخورد با یک شعر، می‌توانید آن را راحت‌تر درک کنید و سریع‌تر به کشف تکنیک و شگردهایش برسید.

 

هنجارگریزی زمانی

گاهی در شعر از کلماتی استفاده می‌کنیم که متعلق به آن زمان نیست، یعنی کلمات در شعر دارای کارکردی «هم‌زمانی» نیستند و بیشتر جنبه‌ی «درزمانی» دارند، مثلن شاملو و اخوان از کلماتی کم کاربرد و یا کلماتی که دیگر هیچ کاربردی ندارند بسیار استفاده کرده‌اند، آن‌ها کلماتی را از زبان آرکائیک یا همان زبان گذشته احضار کرده، در شعر امروز از آن کار می‌کشیدند و در اصل دست به هنجارگریزی زمانی می‌زدند.

 

هنجارگریزی سبکی

اگر شاعری با توجه به رعایت منطق زبانی تمهیدی ایجاد کند و از زبان معیار وارد زبان لوگو یا شکسته شود، می‌توان گفت نوعی هنجارگریزی سبکی را در شعر خود اعمال کرده است.

 

هنجارگریزی گویشی

زمانی که در زبان معیار به ناگهان یک جمله یا یک کلمه‌ی محلی استفاده شود (مثلن من از جملات گیلکی در شعرهایم بسیار استفاده کرده‌ام) هنجارگریزی گویشی اتفاق می‌افتد.

 

هنجارگریزی نوشتاری

شما یک غزل می‌نویسید و در عین حال آن را تقطیع می‌کنید و به شکل شعر سپید درمی‌آورید، مثل کاری که بار اول شاملو یا نیما انجام داد. آن‌ها شعرشان را از حالتی که ابیات شعرهای کلاسیک نوشته می‌شد، خارج کردند و آن را به صورت پله‌کانی نوشتند و مخاطب خود را با یک نوع هنجارگریزی نوشتاری روبه‌رو کردند. گاهی شما با شکل و نوع تقطیع شعر، نحوه‌ی خوانش آن را تعریف می‌کنید و یا با توجه به تقطیع شعر به شکل خاصی از شعر می‌رسید، این دو حالت هم در حیطه‌ی هنجارگریزی نوشتاری قرار می‌گیرد.

 

هنجارگریزی معنایی

گاهی اوقات شما در شعر از صنعت «تشخیص» (جان‌بخشی و خصلت انسانی دادن به اشیا) استفاده می‌کنید یا از تکنیک‌هایی چون «تشبیه» و «تناقض» بهره می‌برید. هر کدام از این‌ها به تنهایی می‌تواند شعر را دچار هنجارگریزی معنایی کند و در اصل این تکنیک‌ها نشانه‌هایی از هنجارگریزی معنایی هستند.

 

هنجارگریزی واژگانی

شاملو شاعری‌ست که به ساخت واژه‌ها در اشعارش بسیار توجه دارد؛ مثلن در سطری از شعرش می‌گوید: «شیرآهن کوه مردا که تو بودی»، «شیرآهن کوه مرد» که به مثابه یک صفت انسانی‌ست، ترکیبی تازه محسوب می‌شود. گاهی شاعران دست به ساخت واژگان تازه با گریز از شیوه‌های معمول واژه‌سازی می‌زنند، این‌جاست که با هنجارگریزی واژگانی طرفیم و نمونه‌های آن مثل همین سطری که مثال زدم در شعرهای شاملو و دیگر شاعران مطرح معاصر بسیار است؛ مثلن در اغلب شعرهای براهنی به‌خاطر نحوه‌ی استفاده‌ی متفاوت او از فعل‌ها، شاهد هنجارگریزی واژگانی هستیم.

 

هنجارگریزی نحوی

فرار از قواعد حاکم بر نحوِ زبان معیار، هنجارگریزی نحوی نام گرفته است. شاعر در هنجارگریزی نحوی با جابه‌جا کردن ارکان جمله و برهم زدن قواعد زبانِ هنجار، زبان شعرش را برجسته می‌کند.

 

هنجارگریزی آوایی

استفاده تازه از سطوح آوایی و صرفی زبان از جمله حوزه‌هایی است که با توجه به نظریه «هنجارگریزی» می‌توان آن را مورد بررسی و مطالعه قرار داد. اساسن تحولاتی که در سطح آوایی زبان شعر رخ می‌دهد در نهایت باعث تشخص سبکی آن در حوزه موسیقایی می‌شود. هنجارگریزی آوایی یعنی سرپیچی از قواعد آوایی زبان هنجار و استفاده از آن صورت آوایی که در زبان امروز یا روزمره دیگر رایج نیست و شاعر در آن از تکنیک‌هایی چون ادغام، حذف، قلب، تسکین و تشدید استفاده می‌کند که خود بحثی گسترده است و بی‌شک در فرصتی دیگر به توضیح و تشریح آن‌ها خواهم پرداخت.

 

در پایان

همان‌طور که در ابتدا گفته شد، اگر بخواهیم با این تمهید نکات گفته شده را دسته‌بندی کنیم، کار ما در بررسی و برخورد با یک شعر راحت‌تر می‌شود و به هنجارگریزی‌هایی که در شعر اتفاق افتاده است، بیشتر توجه می‌کنیم. معمولن هر شعر یا هر شاعری با برجسته‌سازی، تفاوت خود را با دیگران به نمایش می‌گذارد.
شعر امروز فارسی برجسته‌ساز نیست، زیرا مطلقن از این تکنیک استفاده نمی‌کند، معمولن جنبه‌ای روایی و داستانکی دارد و زبان در آن به مثابه حمال است، یعنی از زبان معیار استفاده می‌کند و ساختار و سازمان زبان در آن به صورت اتوماتیک یا خودکار است.
امروزه در شعرهای شاعران ساده‌نویس این مورد به‌وضوح دیده می‌شود. قاعده‌افزایی و قاعده‌کاهی در این دسته از شعرها هیچ نقشی ندارند یا اگر دارند بسیار کم‌رنگ است، اما در شعرهای کالجی مدام از هنجارگریزی و قاعده‌افزایی استفاده می‌شود و این یعنی شگرد و تکنیک در این شعرها نقشی اساسی را ایفا می‌کنند.

منبع: مجله فایل شعر ۱۱
ویدیو این مقاله را در یوتیوب کالج ببنید👇🏼👇🏼
https://www.youtube.com/watch?v=rKiWlj82A_o&feature=share