طرح نیمه‌کاره_ساحل نوری

تابلو

 

تابلویی که لعابش رفته باشد
و با طرحی نیمه‌کاره
از در بزند بیرون
بعد هم دختری رنگ و رو رفته قرض بگیرم
آويزان
كه بنشیند در این چارچوب
قبل از تكامل این دو نفر
بعد از کامل شدنت
برمى‌خورد به این شش‌دانگ دل
و طرحی که از تو در سر دارم
می‌ریزد از ديوار
در هوای نمور اتاق جیغ
و با تو در راهرو فرار می‌کند
دزدی
رنگی نمانده باقی
که این تابلو بگیرد

 

شعر از ایوب احراری

 

نقد و بررسی:
استعاره می‌تواند تا جایی که به مفهوم مرکزی شعر تبدیل شود گسترش یابد. شعر تابلو در حالی‌که بین مولفه‌های شعر سپید محصور شده است و به کولاژی سورئالیستی نیز شباهت دارد. در شعر، حضور شخصیت تا جایی که به واسطه‌ی زبان ممکن است اتفاق بیفتد، می‌افتد. در این شعر تخیلی شکل می‌گیرد، فضا ساخته شده و به ابژهایی که شاعر از آن‌ها استفاده می‌کند به‌خوبی پرداخته می‌شود و در طول شعر با یکدیگر ارتباط معنایی برقرار می‌سازند. با این تمهید شعر را قطعه قطعه کرده و هر قسمت را به صورت جداگانه مورد تحلیل ساختاری قرار می‌دهم.

 

اپیزود ۱
«تابلويى كه لعابش رفته باشد
و با طرحى نيمه‌كاره
از در بزند بيرون»
در سطر ابتدایی با تابلویی مواجه هستیم که لعاب دورش رفته است.
در ادامه:
«و با طرحى نيمه‌كاره
از در بزند بيرون»
در این سطر‌ها مخاطب با سه سوال روبه‌روست.
تابلو از در بیرون بزند؟
لعاب از در بیرون بزند و یا شمایل درون تابلو و آن طرح نیمه‌کاره از تابلو بیرون بزند؟

 

اپیزود ۲
«بعد هم دخترى رنگ و رو رفته قرض بگيرم
آويزان
كه بنشيند در اين چارچوب
قبل از تكامل اين دو نفر
بعد از كامل شدنت»
در این اپیزود شاعر از دختری رنگ و رو رفته می‌گوید و بعد واژه‌ی آویزان را در سطر بعد می‌آورد و به دو نوع متفاوت از آن کار می‌کشد.
شخصیت شعر دختری رنگ و رو رفته‌ و آویزان قرض می‌گیرد و او را در تابلویی که آویزان است می‌نشاند.

 

اپیزود ۳
«قبل از تكامل اين دو نفر
بعد از كامل شدنت»
در تصویری که شاعر در این اپیزود به ما ارائه می‌دهد از دو شخصیت می‌گوید که با هم به تکامل می‌رسند. واژه‌ی تکامل در این‌جا چند معنای متفاوت می‌دهد و دو سوال را برای مخاطب به‌وجود می‌آورد. منظور از تکامل کامل شدن طرح در تابلو و یا کامل شدن خود شخصیت است؟ و یا ارتباط جنسی و سکس دو نفر در اتاق است؟

 

اپیزود ۴
«برمى‌خورد به اين شش‌دانگ دل
و طرحى كه از تو در سر دارم
مى‌ريزد از ديوار
در هواى نمور اتاق جيغ
و با تو در راهرو فرار مى‌كند»
در سطر اول این اپیزود، شاعر از عشق خود نسبت به طرحی که می‌کشد، می‌گوید. از طرحی می‌گوید که توانایی کشیدن آن را ندارد (و طرحى كه از تو در سر دارم) و آن طرح فاصله بین زبان و بیان است، زبانی که قاصر است افکار خود را بیان کند.
«مى‌ريزد از ديوار»
در این سطر با چند معنا مواجه‌ایم: تابلویی که از روی دیوار می‌افتد. رنگی که از دیوار می‌ریزد.
«در هواى نمور اتاق جيغ
و با تو در راهرو فرار مى كند»
این سطرها رابطه‌ی بینامتنی دارند با تابلوی جیغ و مثال درون تابلو و جیغ او را با فضای راهرو این‌همان کرده است.

 

اپیزود ۵
«دزدى
رنگى نمانده باقى
كه اين تابلو بگيرد»
در این اپیزود شاعر از دزدی می‌گوید که تابلویش را می‌دزدد و رنگی روی دیوار باقی نمی‌گذارد. دزد در این شعر می‌تواند استعاره‌ای از معشوق راوی هم باشد که تابلو یا همان دل راوی را دزدیده است. شعر فرم و ساختار مناسبی دارد. شاعر با استفاده از تخیل شعر را جلو برده و با استفاده از تکنیک چندمعنایی، کلماتی را در شعر استفاده کرده و تصویرهایی به مخاطب می‌دهد و او را در مسیر شعر همراه می‌کند و شعری چندتاویلی پدید می‌آورد.

منبع: مجله فایل شعر 10