بی‌بی‌سی یا گربه‌نمای هانیه_علی عبدالرضایی


نامش را گذاشته‌اند بنگاه خبر پراکنی، یعنی که هرجایی خبر دست اول و ناب باشد، آن‌جا حاضرست و آن‌را پخش خواهد کرد.
“British broadcasting corporation” یا همان بی‌بی‌سی، اَبررسانه‌ای که هزینه‌اش از جیب مردم انگلیس تأمین می‌شود. یعنی هر شهروند بریتانیایی به طور میانگین سالانه ۱۵۰ پوند به این شبکه می‌پردازد. بنابراین در آن خبری از هیچ‌جور تبلیغات نیست و به همان نسبت، بار فرهنگی بالایی دارد و در بسیاری زمینه‌ها صاحب ایده است. به عبارت دیگر بی‌بی‌سی موظف است در برابر مردم بریتانیا پاسخ‌گو باشد و اگر در ساخت برنامه‌های پربار کوتاهی کند، مردم حق شکایت دارند. مثلن رادیویی دارد به‌نام بی‌بی‌سی۴ که مطرح‌ترین نویسنده‌ها و فکرپردازها آن‌جا درباره‌ی تئوری‌های تازه یا ادبیات روز، تبادل‌نظر می‌کنند و اگر وارد حیطه‌ی سیاست شوند، بازهم سطح کارشان بالاست. بنابراین بی‌بی‌سی در انگلستان کیفیت خوبی دارد. اما همین شبکه وقتی فارسی می‌شود، کیفیت‌ش به شدت افت می‌کند و اغلب رویکردهاش پوپولیستی‌ست. علت چیست؟ چرا ما ژورنالیست باهوش و باسواد نداریم؟ چرا مسئولیت ژورنالیستی نزد فارسی‌زبانان بدل به بزک تبلیغاتی شده و تنها در جذب مخاطب بیشتر (حالا به هر روشی) خلاصه می‌شود؟ احتمالن بی‌بی‌سی فارسی بازرسانی دارد که آمار مخاطبان را مدام چک می‌کنند و برای‌شان مهم است که هر بخش این رسانه مخاطب بالا داشته باشد و از آن‌جایی که چنین بازرسی زبان فارسی نمی‌داند و نمی‌تواند بر کیفیت فرهنگی برنامه‌ها نیز نظارت کند، بی‌بی‌سی فارسی رسوایی را در زنبیل کرده و دست تمام رسانه‌های زرد را نیز از پشت بسته انگار که یکی از شبکه‌های برون‌مرزی سازمان صدا و سیمای ایران است.
اگر ملاها با اراجیف‌شان حضوری شبانه‌روزی در تلویزیون ایران دارند و خرافات تحویل مردم می‌دهند و ذهن‌ها را با مشتی حرف پرت انبار می‌کنند، بی‌بی‌سی فارسی نیز از جهاتی همان سیاست تحمیق را دنبال می‌کند و عمد دارد خود را با توجه به سیاست‌های روز حکومت ایران کوک کند.
شاید وب‌سایت بی‌بی‌سی فارسی باید آمار بازدیدکنندگان بالایی داشته باشد تا به بازرسانی که فارسی نمی‌دانند خودی نشان داده، بودجه‌ی بیشتری جذب کند. در این میان اصلن مهم نیست که کارش مثل بی‌بی‌سی انگلیسی فرهنگ‌محور و شعوری باشد.
مثلن به همین عکس که مربوط می‌شود به مرگ گربه‌ی هانیه توسلی نگاه کنید. توسلی هنرپیشه‌ای‌ست معمولی که چند کلاس بازیگری رفته و مولود سیاست سلبریتی‌ساز سینمای ایرانی‌ست و حالا بعد از مرگ حیوان دست‌آموزش افسردگی گرفته و واکنش‌های بسیاری را برانگیخته که همین به زعم بی‌بی‌سی به تسویه حساب سیاسی برخی نیز منجر شده است! بعد که رجوع می‌کنی به صفحه‌ی مثلن سلبریتی! مشتی اراجیف می‌خوانی که توسط مشتی موجودِ مدام کیر به دست قلمی شده! پس پوشش این خبر شدیدن زرد هیچ بار خبری و روشنگری ندارد و برابر است با افزایش آمار بازدید از بی‌بی‌سی. تمام رسانه‌های فارسی‌زبان به ظاهر اُپوزیسیون از لحاظ فرهنگی مثل حکومت ایران عمل می‌کنند. اصلاح‌طلب‌ها در رسانه‌هایی مثل صدای آمریکا، من و تو و … دارند کولاک می‌کنند و به طور گسترده در حال تحمیق توده‌اند. انتشار اخباری از این دست که هیچ بار فرهنگی ندارد و در اصل نوعی استهزاء محسوب می‌‌شود، یک جور خوش‌ رقصی‌ است از سوی کارکنان بی‌بی‌سی فارسی برای مافوق‌شان تا نشان دهند چقدر پربیننده‌اند و بودجه‌ی بیشتری جذب کنند. حالا نگاه کنید به عکس صفحه‌ی اصلی معتبرترین وبسایت شعر جهان که خبر از شعر دیگر نسل تازه شاعران ایرانی می‌دهد. هفت روز است که تنها وب‌سایت بین‌المللی شعر جهان که آثار بهترین شاعران جهان را منتشر می‌کند به شعر هشت شاعر جوان ایرانی اختصاص پیدا کرده! شاعرانی که حتی یک شعرشان در مطبوعات کشور خودشان منتشر نشده اما مهم‌ترین مرکز شعوری شعر جهان به تشویق و ستایش این هشت شاعر می‌پردازد که نصف‌شان هنوز وارد دهه‌ی سوم عمرشان نشده‌اند! این اتفاق اگر در هر کشوری می‌افتاد بدل به سوتیتر صفحات فرهنگی روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها می‌شد اما همان‌طوری که حکومت ایران وب‌سایت کالج شعر را مسدود و وبلاگ‌ها و صفحاتش را در آپارات نابود کرد، مدیاهای داخلی و خارجی فارسی نیز طبق خواست حکومت عمل کردند و حتی یکی‌شان چنین خبر مهمی را انتشار نداد مبادا جا برای درج عکس تتلو و سگ گلزار کم بیاورد! اینترنشنال پوئتری برای تمامی زبان‌ها و کشورها، صفحات خاصی دارد که آن صفحه معرف شعر آن کشور و شاعرانش است. یعنی در حال حاضر شاعران کالجی نمایندگان شعر فارسی در جهان هستند و با این افتخارآفرینی، شعر فارسی را از انزوا خارج کرده‌اند اما ژورنالیست حسود ایرانی از کنار چنین خبر مهمی بی‌تفاوت رد می‌شود، چون هانیه برای گربه‌اش داغدار است! طی هفت روز اخیر، شعرهای کالجی‌ها به چندین زبان دیگر مثل رومانیایی، بلغارستانی، مکزیکی و … نیز ترجمه شده و خارجی‌ها درباره‌ی ایده‌ و حرکت آوانگارد کالج قلم می‌زنند در حالی که رسانه‌های فارسی حتی آن را پوشش نمی‌دهند.
در چند روز اخیر پیام‌های تبریکی از شاعران کشورهای مختلف مثل روسیه، آمریکا، لهستان، افغانستان و انگلستان دریافت کرده‌ام ولی از ایرانی‌ها هیچ نشنیدم. این یک موفقیت مهم و بی‌سابقه در شعر معاصر است اما انگار ژورنالیست بی‌شعور ایرانی نسبتی با شعر ندارد. بی‌شک نشر خبر مرگ گربه‌ی هانیه و عدم نشر موفقیت جهانی شاعران کالج، نمایه‌ای از بلاهت و حسادت و شعور پایینِ رسانه‌ای‌ست. این‌ها چگونه ژورنالیستی هستند؟ یعنی چون این هشت شاعر در کالج عبدالرضایی آموزش دیده‌اند، نباید موفقیت جهانی‌شان دیده شود؟ یا چون اسم عبدالرضایی در میان است، باید نسل تازه‌ی شاعران ایرانی هم مثل او سانسور شوند؟ شاعران کالجی هنوز در کشور خود مجوز چاپ کتاب دریافت نکرده‌اند اما اینترنشنال پوئتری شعرها‌شان را منتشر کرد و روزنامه‌نگاری که بعد از یک هفته از این اتفاق مطلع نشده باشد، بی‌شک گوزنامه‌چی‌ست. مانده‌ام بی‌بی‌سی و صدای آمریکا و رادیو زمانه به چه دردی می‌خورند؟ چرا مدام فریاد می‌زنند مخالف سانسورند، در حالی که فرقی با بسیجی‌ها ندارند و فقط به جای چفیه، کراوات بسته‌اند. آقازاده‌ای تنها با فشار یک دکمه، وب‌سایت و وب‌لاگ‌ها و نیز پایگاه‌های ما در آپارات را بست و بیش از هفت‌صد ویدیوی آموزشی را معدوم کرد، مطبوعات نیز با سکوت خبری‌شان در همان راستا گام برمی‌دارند. آیا ژورنالیست‌های ایران، معتبرترین سایت ادبی جهان را نمی‌شناسند؟ آیا این اتفاق مهم را فاقد بار خبری می دانند؟ آیا اساسن درکی از خبر ادبی دارند؟

این متن بخشی از سخنرانی علی عبدالرضایی در کالج شعر است که توسط محمد مروج و مهدی نادری پیاده شده است.