دیر شده خیلی دیر
برای دیوارها برای خودم به تنهایی
برای نوشتههای شبرنگ
فیلم آخرشب
صندلی تاشو
خیلی دیر شده
حرف میزنی در خواب به زبان چاقو
نفسم حبس…
دیر شده صورتت
گم در شلوغی
نمیشود پیدا
تنها خزه
سوسک
پردههای روشن
خیلی دیر شده
تو نبردی از یاد من اما …
درختها رها در سایه
نمناک
لب باز میکنی
دیر شده اما
من گفته بودم…
برگردان: کارگاه ترجمهی کالج
Olympia, Spätfilm