اولین قدم برای تحقق کامل کامیونیسم جهانی تعیین دولتی جهانیست. یک دولت برای تمام دنیا یعنی ایست جنگ! یعنی ایست دادن به فخرفروشی نژادپرستها، به ریاکاری سیاستمدارها. واقعن اینهمه ملت برای چیست؟ اگر دنیا فقط یک دولت داشت انگلیسیها اینهمه از مهاجرت نمیترسیدند، به نروژیها پاداش نمیدادند که بیشتر زاد و ولد کنند، برای حفظ جمعیت میرفتند از بمبئی هرچه میخواستند آدم میآوردند و دیگر به شعور نروژیها و آلمانها توهین نمیشد. خدا به قدر کافی شورش را درآورده، اینهمه مذهب آخر برای چیست!؟ چرا بند بندِ اعلامیه جهانی حقوق بشر را اصول و فروع دین نمیکنند و خلاص!؟ اگر دنیا فقط یک دولت داشت هر که میتوانست تخمش را هر جا که خواست بکارد، دیگر نیازی به ویزا نبود و مهاجر اینهمه در هر کشوری خاک بر سر نمیشد. کافیست فقط جمعیت را کنترل کنیم آنوقت دیگر مذهب قدرت نمیگرفت و خدا میمرد و کسی برای دمکراسی در ایران نمیمرد، آنوقت فقط گورها بر گورها حکومت میکرد و آدم شهروند دنیا میشد و علوم سیاسی در خدمت درونی کردن ریاکاری تدریس نمیشد. اگر دنیا فقط یک دولت داشت…
ناگهان از خواب پرید، کنترل تلویزیون را از روی میز عسلی برداشت و در حالی که “فاک یو” لبهای کلفتش را غنچه کرده بود سخنران را که مشتش در هوا تازه داشت وا میشد، خاموش کرد.
منبع: مجموعه داستان تختخواب میز کار من است