تمام ادبیاتها بیهیچ شناختی، از زیباترین زنِ زمان، بدترین تصویرها را بهدست دادهاند، برای همین همیشه دلم برای شیطانِ جذاب و دوستداشتنیِ ادیان میسوخت. ادیانی که برخیشان معتقدند، خدا در آغاز آفرینش جفتی زن و مرد آفرید اما در ادامه ادعای آغازین خود را فراموش کردند و مدعی شدند که زن(حوا) را از دندهی چپ مرد خلق کردهاند و هنوز نگفتهاند تکلیف آن زن آغازین چه شد! لیلی یا لیلیث یا لیلیت همان زن اول جناب آدم است که نخواست مطیع اوامر آقا باشد و طغیان کرد و آدمی این معشوقِ واقعی و اپدی را برای همیشه از دست داد و مدام به دختران حوا که تنها ظاهری زنانه دارند و جز مرد نیستند، دل بست. البته بعدها همین ادیان، لیلی این زیباترین کمرباریکِ تاریخ را شیطان خطاب کردند و آدمها را مدام از او ترساندند. برای شناخت و مواجهه با هر مفهوم و اندیشهای، نخست باید به درک دقیق استعارههایش رسید. در مجموعه شعر لیلاو که اخیرن در نشر کالج منتشر شد، از استعارهی شیطان پردهبرداری میشود و نشان میدهم چرا زن دروازهی گناهِ مذاهب ابراهیمیست! برای درک فکرها و نشانههای این کتاب باید به تغییر و تبدیل سه حرف “الف، ی، و” به همدیگر یا به اینهمانی دو حرف “ل، ر” در کلمات و اسامی مختلف توجه ویژه داشت، چون بارها اتفاق افتاده این حروف در پروسههای زمانی به هم تبدیل شوند، از این جهت کلمات و اسامیای چون لیلا، لارا، لولو، رارا، ریرا، لیلو، لالا و … همه لیلی معنی میدهند و این در زبانهای مختلف نیز اتفاق افتاده مثلن لیلیت، لیلیث، لیلیان، لیلیثو… همه و همه همان لیلیاند. خیلیها تاکنون به تفاوت دو منظومهی نظامی یعنی “خسرو و شیرین”، و “لیلی و مجنون” پرداختهاند و همه این فرق را در تفاوتهای فرهنگهای ایرانی و عربی دنبال کردهاند بی آنکه توجهی علمی به اسامی لیلی و مجنون کرده باشند! اگر در ادیان ابراهیمی زن(حوا) زادهی مرد تلقی میشود، در لیلی و مجنون، مرد جنس زن میگیرد و مدام ستایشگر اوست، در انبوه رسالههایی که تاکنون دربارهی منظومههای خمسهی نظامی نوشته شد حتی یک نفر به این تاکید نظامی توجه نکرد و در کتاب لیلاو از این راز پردهبرداری میشود و مخاطب دیگر برای شناخت «ریرا» در شعر معروف نیما سراغ اسامی بومی نمیرود بلکه درمییابد ریرا نیز اسم دیگر شیطان یا همان لیلیست، لیلاو کتاب فکر است، مدخلیست برای انقلابی فکری، فمنیسم لیلاو بکر و ریشهایست و درک آن کمک میکند تا همه بفهمند بدون تحقق برابری جنسیتی، تحقق آزادی نیز ناممکنست. از این جهت، لیلاو بهدرد مخاطب معمولی شعر فارسی نمیخورد بلکه مخاطب لیلاو فقط لیلاویست. البته در بسیاری از شعرهای لیلاو با عشقی آنی طرفیم، عشقی که باعث زبانلرزه در زمین شعر میشود، اینکه در لحظه یکی را بخواهی که هرگز اینطور خواسته نشد، مهمست. گاهی یکی را ناگهان طوری برای خوابیدن میخواهی که هرگز کسی در خواب هم ندید، اما او این شانس را از زندگی دریغ کرده میرود سراغ معامله و کار را خراب میکند، برای همین لیلاو ضد عقد و صیغه و مالکیت جنسیست، لیلاو میگوید همین دم را عشقست اما مذهب ضد دمست، پدرسگ اکسیژن نمیدهد اما مدام منواکسید باز پس میدهد، از این بابت لیلاو فقط مجموعه شعری به رسم شعر فارسی نیست بلکه محل تفکّرست، اگر در جایی از خوانش بگویی عجب سطری! یعنی که قاقی و ولمعطلی، در لیلاو جهت معنی عوض شده از لحاظ درونمتنی در شعر فارسی کاسهکوزه شکسته، دیگر وقت تنفر ادیپی نیست، معنا از لیلاو دوباره آغاز خواهد شد، آنچه که تاکنون ادبیات فارسی خیر میدانسته در لیلاو بهطور کامل به فاک رفته و استتیک شرّ بهعنوان رویکردی معناساز به عرصه آمده و از این طریق به بازتعریف بسیاری مفاهیم حتی پایهای پرداخته. بیخود نیست که در بسیاری از شعرهای کتاب «لیلاو» دقیقن خلاف تئوریهایی که بهشدت بهشان باور داشتم عمل کردم، دیشب تا سر صبح با مترجم اسپانیش کارهام بیدار ماندیم تا تمام شد. وقتی رفت خسته و بیانرژی داشتم ور میرفتم با خوابی که تازه داشت میآمد اما هنرمندی اسمی زنگ زد و گفت دمِ خانهی توام اگر کاری نداری بیایم ببینمت، از بار آخری که اینجا آمده بود، دو سالی میگذرد، آن روز از لباسی که پوشیده بودم خوشش آمده بود، من هم کندم و گفتم مال تو، گرفت و پوشید و خوشحال شد و پرسید: خیلی یونیکه مال کدوم کشوره؟ من هم گفتم نمیدانم از فروشگاه «تاناکورا»ی سرِ خیابانمان خریدم، فوری کند و گذاشت توی پلاستیکی اما وقت رفتن آن را در آشپزخانه جاگذاشت. امروز هم از قرار معلوم برای ایده آمده بود، میخواست برای کار تازهاش کلیپی بسازد، هنرمندی شدیدن مردمیست، از اینها که اگر بگوزد مردم طلا میگیرند! گفتم برو با فروشگاه تاناکورای سر خیابانمان صحبت کن، لوکیشن خوبیست، در کلیپت جای اینکه کون لاغر تلو بدهی و پرتوپلا بگویی، برو توی همین فروشگاه و کنار فرودستانی که مدام سنگشان را به سینه میزنی لباسی پرو کن! سرش را انداخت پایین اما چیزی نگفت، قهوهاش را که سرکشید، رفت تا دو سال دیگر.
لینک دانلود کتاب لیلاو