شاعران مادرسيّدِ افغانستان در ايران چه مى‌كنند؟ _ علی عبدالرضایی

لولیا و همکاران‌ش در نشر کالج، کلی زحمت کشیدند تا ضد رمان هرمافرودیت با حروف‌چینی و شمایل بهتری در اختیار شما قرار بگیرد، برای همین می‌خواستم درباره‌ی بلوچستان و احیای آن در هرمافرودیت بنویسم، بنویسم که چرا نسل تازه باید هرمافرودیت را خوب بخواند اما از دیروز غروب، یعنی دقیقن از لحظه‌ای که هرمافرودیت منتشر شد در حال واویلام! زنگ پشت زنگ، پیام پشت پیام، همه در حال بمباران من‌ند! یکی ویدئوی دختری پنج‌ساله فرستاده که آواره‌ست در بیابان شهریار، یکی از احمدی‌نژاد که این‌بار در هیئت رابین‌هود ظاهر شده، گفته و بعدی کارنامه‌ی وحشتناک شهرداری کرمان را به اکران گذاشته و آخری هم همین ویدئوست که انتهایش وقتی پیرزن بیچاره گفت انگار ما ایرانی نیستیم، با خودم گفتم کی هست! منظورم فقط جماعتِ مادرسیّد که ایران را با عقب‌ستان عوضی گرفته و چهل سال‌ست که دارند کشورداری می‌کنند نیست! این‌روزها همه ایران و ایرانی‌ستیزند! سال‌هاست از شکم ایرانی زده‌اند و همه‌جوره دارند خندقِ بلای فلسطینی، لبنانی، سوری و عراقی را پر می‌کنند، اما جماعت عقب تا کم می‌آورد باز بند می‌کند به ایرانی! فوج‌فوج افغانستانی و پاکستانی برای دفاع از حرم می‌رود به اسم ایرانی در سوریه و عراق حرام می‌کند و آدم می‌کشد و مثل قصاب برای هر سری که می‌زند تیپ می‌گیرد از سرتیپ سپاه، اما باز اسم ایران و ایرانی بد در می‌رود در اسلام‌آباد و افغانستان!
من همیشه علیه ظلمی که حکومت عربی ایران به مهاجران افغانستانی روا می‌دارد نوشته‌ام، مدام به فرهنگ ضد مهاجر امتِ شهیدپرور ایران حمله کرده‌ام اما از آن‌ طرف قلم‌به‌دستان افغانستانی کم خیانت نکرده‌اند به ایران و ایرانی! وجود ندارد در ایران حتی یک شاعر و نویسنده‌ی مطرح افغانستانی که مزدوری نکرده باشد برای دربار خامنه‌ای و به مدح عظما نپرداخته باشد اما همین‌ها همین که برمی‌گردند به کابل، یک‌کاره ایران‌ستیزی پیشه می‌کنند! یارو جاسوسی من برای حکومت ایران می‌کرد در لندن، بعد به افغانستان‌ش فرستادند و شد گری‌لینه‌کرِ کاتبان کابل! چند تا شاعرک هم داشت کابل که دم به ساعت با من مصاحبه می‌کردند اما همین که دعوت شدند به جشنواره‌ی گندِ پارسی در تهران و سکه‌گیرشان کردند عبدالرضایی ناگهان شد اخ! شد کخ! ملاها و ملازاده‌ها تپه‌ی نریده باقی نگذاشته‌اند در ایران! تاکنون ندیده‌ام یکی، حتی یک‌ نفر که از ایران و ایرانی بد بگوید و مادرسیّد نباشد! این پیرزن هم که با سیلی سرخ کرده صورت، شریف‌ست چون کوردست و سیّد نیست، بلوچ‌ست و سیّد نیست، لُر و عشق و گیلک‌ست و سیّد نیست.