سازمان ثبت احوال کشور، تعداد سادات ایران در سال ۱۳۹۲ را شش میلیون نفر اعلام کرد، شش میلیون نفر که بر هفتاد و چند میلیون نفر دیگر آقائی و سروری میکنند! البته معدودی از این سادات که مثل سایر روشنفکران از سیطرهی تفکر طبقاتی در ایران به تنگ آمدهاند، سیّد را از جلوی اسمشان با تیپا زدهاند کنار و بیخیال مال مفت مردم و خمس شدهاند، با اینهمه هنوز هستند ساداتی که علیرغم پُزِ مکش مرگ مای روشنفکری و استریپتیز کمونیستی نمیتوانند از مواهب سیّدی چشمپوشی کنند و از زمره حرامزادهترین سادات محسوب میشوند.
سیادت به فرزندان پیامبر اسلام، از طریق فاطمه دختر محمد و علی پسر ابوطالب میرسد که در کل به دو دستهی بزرگ تقسیم میشوند. اولی سادات علویست که فرزندان سه تن از پسران علی یعنی محمد حنفیه، عمر و عباس محسوب میشوند و دیگری سادات هاشمی که نوادگان حسن و حسین، پسران علی و فاطمهاند و خمس نیز تنها به این دسته از سادات تعلق میگیرد.
تعلق داشتن به خانواده یا فامیلی خاص یکی از مولفههای قدرت در حکومتهای اربابرعیّتیست و سادات در جامعهی طبقاتی ایران تنها دودمانی هستند که در ناخودآگاه عوام که اغلب مذهبیاند، از جایگاه برتری برخوردارند و بر آنان سروری میکنند به طوری که بعد از انقلاب مذهبی سال پنجاه و هفت، تمام رهبران حکومت اگر سیّد نبودند مادر یا مادربزرگشان از خانوادهی سادات محسوب میشدند که در ایران به اینان نیز شیخ(شق)، میرزا یا شریف میگویند!
اینکه من مدتیست از ترکیب مادرسیّد جای حرامزاده یا مادرجنده بهره میبرم، تنها بخاطر انزجاری نیست که از جیرهخواران دیانت و بلاهت دارم بلکه شک ندارم جامعهی بیطبقه محقّق نمیشود مگر با انفجار مناسبات بالایی-پایینی که تازه جنبهای مقدّس نیز دارد. بیشک تحقق برابری در کشوری هشتاد میلیوننفری که شش میلیون نفرشان تنها بخاطر حرامزادگی از بقیه سرتر و برترند ممکن نیست! و اگر در کشوری برابری لااقل در شکل اجتماعیش اتفاق نیفتد محالست گامی به سوی آزادی و تمدن بشری بردارد و هر روز که بگذرد به دامنهی ارتجاعیش افزوده شده و بیشتر به عقب برمی گردد و این چیزیست که طی چهل سال اخیر در ایران اتفاق افتاده و همه شاهدش بودهایم.
اگر آنکه خود را سیّد مینامد حرامزاده نباشد، بیشک نژادپرستست و کشوری که شش میلیون نژادپرست داشته باشد که تکتکشان خود را بر اساس آموزههای دینی، آقا و سرور بقیه میدانند هرگز به شکوفایی نمیرسد و هر روز که بگذرد به دامنهی خرافات و اشتیاق به نوکری عوامش افزوده خواهد شد. از این لحاظ خودخواهی سادات یا بهقول عقبها سَیود، و حتی شیخها که گیلکها به درستی شقشان میخوانند، بیشترین نقش را در تحمیق و استثمار مردم دارد.