اين را بكن آن را نه! امريهست؛ قانونىست كه ما ننوشتهايم. طراحانِ رسوم روشنفكرىِ ايرانى هيچكدامشان روشنفكر نبودهاند. ملازاده آيا مىتواند سوال كند!؟ اين دسته حتى سركشىشان در نهايت به چيزى جز تابعيتِ مطلق از پدرانِ عباپوش منجر نشده است. از بيمارىهاى مهلک جوامع طبقاتى يكى اين است كه حتى سخنگوى فرودستانشان، فرادستىست. يكىيكى بشماريد! از رهبرانِ احزابِ سياسى گرفته تا جنبشهاى ادبى اغلب آقازاده بودهاند! آقازادهها مدير نيستند چون به خاطر نمىآورند! وقت است دست از سرِ اين درستكارىِ دينى كه اسمش را هم گذاشتهاند رسومِ روشنفكرى برداريم، بياييد كمى فكر كنيم، كمى خطا…!
بسیاری از روشنفکرهای ایرانی کاری نمیکنند مبادا که اشتباه کنند؛ اينها هيچ غلطى نمىكنند، اصلن املايى نمىنويسند كه غلط داشته باشند. بايد كمک كنيم كه از قضاوت نترسند!
اشتباه از بدیهیترین لوازمِ آزادیست؛ اگر آزاد نیستیم که اشتباه کنیم پس آزاد نیستیم! وقتش رسیده دیگر با عصا راه نرویم، باید به ماهیت قانون، به ماهیت پلیس [این سرنگهدار سرمایهداری]، به ژورنالیسم که پیشتر فرم فریاد داشت و حالا بدل به کسب و کار شده و تریبونِ دربستِ سرمایهداریست شک کرد. دیگر راهی نمانده مگر درکِ سلول به سلولِ آنارشیسم! اين درک كمک مىكند كه ديگر از درد نترسيم!
بايد دوباره كارى كنيم، بياييد همه با هم آنارشيست شويم! آنارشیستها در پیقدرت نیستند، سياستشان جز صداقت نيست، بيهوده از هم طرفدارى نمىكنند، آنها پاسدارِ فرديت خويشند و با همه تفاوتى كه با هم دارند در نهايت به نقطهاى مشترک مىرسند كه اسمش آزادىست و جز با انحلالِ دولت حاصل نمىشود. آنارشیسم برای دردِ جوامعی مثل ایران که ساختاری طبقانی دارند دواست! وقتش رسیده در تعریف چپ که بیشتر جایگاهی مکانی در پارلمانها دارد تجدید نظر کنیم. در واقع آنچه ما تاکنون داشته و داریم هیچکدام چپ نبودهاند! نیستند! چون به جای اینکه بر قدرت باشند مدام در پیقدرت بودهاند و دمکراسیشان مقصدی جز خانهی خودشان ندارد! آنارشیسم به مثابهی چپ واقعی، مستقلترین سیستمِ انتقادی را داراست که میتواند به عنوان اپوزیسیون، بازدارندهترین نقش را در برابرِ قدرتها ایفا کند، حتی بايد به دمکراسی منشی آنارشیستی داد و با توجه به تجربه خودویژهی انتخابات “هائیتی”، آن را به طور کامل از دایره قدرت دولتی خارج کرد. متاسفانه خیلیها فکر میکنند انقلاب با یک برخورد، یک اتفاق تحقق مییابد و به تمام بنیانهای سنگ شده حمله کرده، آرمانها و آمالشان را جانشین میکند. رفقا غافلند که آنارشیسم بنا ندارد حکومتی را جایگزین حکومت دیگری کند بلکه میخواهد حکومت را از اساس ویران کند، چون در غیر این صورت تنها نوع ستم عوض شده ظلمى جانشین ظلم دیگر میشود. خيلىها نمیدانند نیل به آنارشیسم به این زودیها حاصل نمیشود بلکه ما تنها میتوانیم به سوی آنارشیسم حرکت کنیم.
ممکن است به این موارد نیز علاقه مند باشید