رفراندم، طرحی علیه قیام دی‌ماه_علی عبدالرضایی

مقاله‌ی «رفراندم، طرحی علیه قیام دی‌ماه» از بحث‌های «علی عبدالرضایی» در گروه تلگرامی «کارگاه دمکراسی»ست که فایل صوتی آن توسط یکی از اعضای فعال گروه پیاده شده است. ویدیو این مطلب در یوتیوب

طی روزهای اخیر هر وقت از من درباره‌ی رفراندم سوال می‌شد، سعی می‌کردم با چشم‌پوشی یا یک جواب خلاصه‌ از کنارش رد شوم، چون می‌دانستم توطئه‌ای در کار است و پرداختن به آن یعنی آب در آسیاب دشمن ریختن. اما حالا تمام رسانه‌های داخلی و خارجی، به‌خصوص شبکه‌ی «بی‌بی‌سی» بحث رفراندم را مطرح می‌کنند و این سیاست را پیش می‌برند، در نتیجه نمی‌توان مقابل چنین اقدامی سکوت کرد. مطالبی هم که علیه‌ رفراندم نوشته شده در حد شعار باقی مانده؛ مثلن به مساله‌ی توطئه توجهی نشده و اگر اشاره‌ای به آن کرده‌اند، تحلیلی ارائه نداده‌اند و به زوایای آن نپرداخته‌اند؛ در واقع رفراندم علیه قیام فرودستان است و من سعی می‌کنم با توجه به سه قرائتی که از رفراندم وجود دارد، علت توطئه بودن آن را نشان دهم.
اولین قرائت درباره‌ی رفراندم مربوط به «رضا پهلوی‌»ست که سال‌هاست آن را تکرار می‌کند و هرگز کاری از پیش نبرده، چون تصور این‌که خامنه‌ای تمام زندانی‌ها را آزاد کند و مردم جشن شادی بگیرند، با هیچ حساب و کتاب و آمار و احتمالاتی تطابق ندارد و جز رویابافی نیست. پهلوی چند سال است درباره‌ی رفراندم بیانیه می‌دهد و فقط بعد از قیام فرودستان راجع به آن تاکید نکرده، و البته من علی‌رغم مخالفت شدید با او، به این مساله نمی‌پردازم؛ زیرا مثل کارهای دیگر افراد فرصت‌طلبانه نیست و نمی‌توان گفت که این کار را برای تضعیف قیام فرودستان انجام داده است.
اما قرائت دوم به سخنرانی «حسن روحانی» که در روز بیست‌‌ و دو بهمن برگزار شد، مربوط می‌شود. او در آن روز بحث رفراندم را پیش کشید و حتی اعلام کرد در حال نوشتن لایحه‌ای‌ در این باره است و به‌زودی آن را در اختیار مجلس خواهد گذاشت. روحانی در مواجهه با قیام دی ماه فرودستان گفت قانون اساسی معیار ماست و هر کسی آن را قبول داشته باشد، انقلابی‌ست. او معتقد است که قانون اساسی بن‌بست‌ها را برداشته و ظرفیت زیادی دارد و اگر سر موضوعی مشکل ایجاد شود باید به اصل پنجاه‌ونه قانون اساسی مراجعه کنیم که می‌گوید:
در مسائل بسیار مهم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، اعمال قوه‌ی مقننه می‌تواند از راه همه‌پرسی و مراجعه‌ی مستقیم به آراء مردم صورت بگیرد، بعد هم تاکید می‌کند که درخواست مراجعه به آراء عمومی باید به تصویب دو سوم از مجموع نمایندگان مجلس برسد.
در واقع روحانی در نهایت حیله‌گری با طرح رفراندم می‌خواست به چند هدف برسد، اولین هدف جلب توجه رسانه‌ها به سمت خودش بود، طوری که بعد از آن دیگر درباره‌ی قیام فرودستان ننویسند یا کمتر به آن توجه بکنند و از این جهت هم موفق بود، زیرا بعد از سخنرانی دیدیم که رسانه‌های داخل و خارج دیگر توجهی به آزادی زندانیان قیام نکردند.
دوم این‌که می‌خواست مردم ناراضی را کمی آرام کند و معترضان قیام فکر نکنند آن‌همه تلفات برای هیچ و پوچ بود و در اصل سعی داشت از شدت نگرانی‌شان بکاهد، از این جهت هم رضایت‌ِ بخشی از معترضان غیرشعوری را جلب کرد.
در وهله‌ی سوم روحانی از این طریق، به رقبایش در داخل نظام غلبه کرد و نشان داد که از رقیبان اصلاح‌طلب و اصول‌گرایش بیش‌تر به درد دیکتاتوری می‌خورد، چون حیله‌های استمرارطلبان و اصول‌گراها مطلقن کارساز نبود؛ تازه روحانی با طرح رفراندم می‌تواند عنوان کند که مردم با نظارت استصوابی مخالف‌ند و نیازی نداریم که شورای نگهبان صلاحیت کاندیداها را تایید بکند؛ و این‌گونه به جنگ یکی از مخالفان حکومتی خودش (جنتی) می‌رود و با این گارد، مردم معترض را هم کمی آرام می‌کند. مردم در قیام فرودستان با شعار «مرگ بر خامنه‌ای» نشان دادند که حکومت ولایت فقیه و در اصل کل نظام را نمی‌خواهند. اما آیا روحانی می‌تواند با رفراندم این مشکل را حل کند؟ آیا اصل پنجاه‌ونه قانون اساسی این ظرفیت را دارد؟ این اصل درباره‌ی اختلاف نماینده‌های مجلس یا قوه‌ی مقننه می‌گوید، آن هم درباره‌ی اختلافاتی که در درون نظام اتفاق می‌افتد، نه تغییر ساختار سیاسی یا نوع حکومت! پس روحانی با طرح رفراندم نمی‌تواند و نمی‌خواهد که مشکل مردم را حل کند؛ او از این طریق فقط رقبایش را کنار می‌زند تا شانس رهبری‌اش بعد از مرگ خامنه‌ای بیش‌تر بشود. گیرم که روحانی بخواهد درباره‌ی تغییر حکومت رفراندم برگزار کند، آیا دو سوم از نماینده‌های مجلس که اغلب دست‌نشانده‌ی خامنه‌ای هستند، به این طرح رای مثبت می‌دهند؟ بعید است!
اما بیایید فرض کنیم که دو‌ سوم نماینده‌های مجلس به او رای مثبت دادند، آیا شورای نگهبان یعنی شخص جنتی زیر بار تصویب و تایید این طرح مجلس می‌رود؟ باز هم بعید است! پس هدف روحانی چیزی نبوده جز تعویق قیام و انقلاب مردم و آب پاشیدن روی آتشی که در خیابان‌های ایران برپا شده است؛ از طرفی مردم اعتراض‌شان سیاسی بود، در حالی که روحانی می‌خواهد یک مشکل حقوقی را حل کند. مردم خود حکومت را نمی‌خواهند و روحانی اگر خیلی موفق باشد و بتواند از هفت‌خوان رستم بگذرد، فقط می‌تواند جزئی کوچک از موانع دمکراسی را بردارد.
در سال پنجاه‌وهفت مردم شعار می‌دادند «ما می‌گیم شاه نمی‌خواییم، نخست‌وزیر عوض می‌شه» حالا هم با طرح رفراندم همان بازی و توطئه تکرار می‌شود، در واقع تاریخِ دیکتاتورها عرصه‌ی تکرار است. متاسفانه طرح ضد مردمی حسن روحانی موفق بود، چون به بیش‌تر اهدافش رسید و بعدها همه‌ی مطبوعات فارسی درون و بیرون کشور، در نهایت کم‌هوشی به رفراندم پرداختند و قیام دی ماه کاملن به حاشیه رفت و تازه بعد از سخنرانی روحانی، قرائت سوم رفراندم هم تکرار شد و پانزده نفر با ارائه‌ی بیانیه‌ای در این باره، پروژه را به‌طور کامل به اجرا رساندند و رسانه‌های ایران و برون‌مرزی باز در نهایت کم‌هوشی آن را انعکاس دادند و یک طرح احمقانه و غیر قابل اجرا را بدل به مسئله‌ی روز کردند تا بهره‌برداری خودشان را بکنند.
مثلن در جمع امضاکننده‌ها سیزده اصلاح‌طلب می‌بینیم که ظاهرن حالا مخالف اصلاح‌طلبی‌اند، در حالی که دانسته و ندانسته اصلاح‌طلبانِ به حاشیه رفته را دوباره به میدان احضار می‌کنند. اگر توجهی به بحث میزگرد تلویزیون بی‌بی‌سی بکنید، می‌بینید که با دعوتِ یکی از منفورترین توده‌ای‌ها یا اکثریتی‌های سابق یعنی «فرخ نگه‌دار» و اصلاح‌طلب دیگری به اسم «ملیحه محمدی» به عنوان مخالف رفراندم، و «محسن مخملباف» (که هر سال یک ساز می‌زند و مطلقن ثبات سیاسی ندارد) و «حسن شریعتمداری» به عنوان امضاکننده‌های رفراندم، هیچ هدفی را دنبال نمی‌کند، جز احیای دوباره‌ی اصلاح‌طلبان. این چهار نفر طوری از پایگاه مردمی استمرارطلبان حرف می‌زنند که انگار قیام فرودستان اتفاق نیفتاده و شعار «اصلاح‌طلب اصول‌گرا، دیگه تمومه ماجرا» اصلن به گوش‌شان نخورده است. فرخ نگه‌دار در این برنامه رذالت را به حد اعلا رساند و وکیل مدافع خامنه‌ای نیز شد. مخملباف هم با تیکه انداختن به رضا پهلوی عمد داشت که به طرز ابلهانه‌ای، او را به عنوان تنها آلترناتیو برای حکومت بعدی نشان بدهد و آزادی‌خواهان واقعی را از این طریق بترساند، طوری که فکر کنند اگر دیکتاتور خامنه‌ای برود، دوباره حکومت دست شاه می‌افتد؛ تازه اگر این هدف را نداشت، لااقل نشان داد از کم‌ترین هوش سیاسی برخوردار نیست. ملیحه محمدی هم اصلن نفهمیدم چرا به عنوان مخالف به میزگرد دعوت شده بود، چون به نظر می‌رسید لحظه‌شماری می‌کند به آغوش اصلاح‌طلبان برگردد. خلاصه این‌که تمام تلاش بی‌بی‌سی این بود و اساسن برای همین می‌خواهد استمرارطلبان را دوباره از حاشیه به دل صحنه برگرداند، هر دو قرائت از رفراندم فقط یک هدف اساسی را دنبال می‌کنند و آن خاموشی و به فراموشی سپردن قیام فرودستان است. از این جهت طرح رویایی رفراندم که طبق هیچ حساب و کتابی اتفاق نمی‌افتد، فقط علیه قیام فرودستان مطرح شده و یک زنگ خطر بزرگ است و اگر غافل بشویم، همه‌ی دستاوردهای قیام دی ماه بر باد می‌رود و دوباره باید منتظر انتخابات بنشینیم تا مردم در سال ۱۴۰۰ باز بروند و به «علی لاریجانی» پاسدار رای بدهند و در نهایت رییس‌جمهورش کنند.
همان‌طور که در شروع گفتم من تا الان اکراه داشتم درباره‌ی سه قرائت غیر قابل اجرای رفراندم حرف بزنم، چون شک نداشتم جز رویابافی و آب ریختن به آسیاب خامنه‌ای، هیچ هدفی را دنبال نمی‌کند. ما باید برای آخرین بار یاد بگیریم که فریب بازی‌های رژیم را نخوریم و بازی خودمان را بکنیم و حکومت دیکتاتوری را وادار کنیم در میدان ما بازی کند؛ از این جهت باید هرچه زودتر شورای هماهنگی مقاوت تشکیل شود تا با اتخاذ استراتژی و سازمان‌دهی مناسب، بازی ما را طرح کند و حکومت خامنه‌ای را در شرایطی قرار دهد که پاسخ‌گوی بازی ما باشد. متاسفانه آتش‌بار فکری دشمن هر روز یک توطئه و کالای فکری تازه را توی ویترین می‌گذارد و فقدان تریبون باعث شده که صدای ما به گوش مردم نرسد. لعنتی‌ها حتی در کانال‌های پرجمعیت تلگرامی هم نفوذ کردند، طوری که اغلب، هدف‌شان آگاه‌سازی مردم نیست، تا الان این‌همه در مخالفت با رفراندم نوشتند، اما ندیدم که حتی یک نفر اهداف آن‌ها را برملا کرده باشد.
متاسفانه بسیاری از گروه‌های مخالف رژیم، یعنی احزاب و روشن‌فکران و نویسندگان شعوری، هنوز نفهمیده‌اند که در حال سپری کردن چه دوره‌ی تاریخی مهمی هستیم و اگر غافل شویم از چاله در چاه می‌افتیم و به تمام قربانیان و زندانیان قیام فرودستان خیانت کرده‌ و عمل‌شان را بی‌پاسخ گذاشته‌ایم و حتی ممکن است دستاوردهای قیام فرودستان نیز از بین برود. آتش‌بار دشمن قدرتمند است، مطبوعات و رسانه‌های برون‌مرزی را در اختیار دارد، معمولن تلویزیون‌ها افرادِ متعلق به خود رژیم را دعوت می‌کنند، اگر هم از درون رژیم نباشند، آدم‌های محافظه‌کار و کنسرواتیوی هستند. وقتی هم شخصی مخالف رژیم باشد، سریع می‌گویند او زیادی خشن و رادیکال است و تند حرف می‌زند و سعی دارند او را وارد بازی‌های اخلاقی کنند؛ اما در اصل بازی آن‌ها اخلاقی نیست، بلکه خائنانه و غیر مسئولانه است. به نظر من هر کسی می‌تواند یک تریبون و عنصر آگاه‌سازی باشد، دقیقن تک‌تک حرف‌هایی که زدم اتفاق افتاد و در آینده طوری بروز پیدا می‌کند که شما متوجه می‌شوید چگونه سعی دارند قیام فرودستان را خاموش کنند. ما با توطئه و حیله طرفیم و باید کاملن به‌هوش باشیم و اگر گوش‌به‌زنگی دینامیک نداشته باشیم، آن‌ها مجددن مردم را فریب می‌دهند و انقلاب تغییر حکومت را حداقل پنج سال به تاخیر می‌اندازند؛ در صورت عدم تغییر حکومت و با گذشت هر ماه، بیش‌تر تاوان می‌دهیم و ضرر می‌کنیم. ما از هر لحاظ در حال عقب‌نشینی هستیم، حکومت به هیچ‌کدام از اصولی که خودش در طول این چهل سال طرح کرده، وفادار نیست؛ طوری که آقای علم‌الهدی با وقاحت تمام عملن مردم را به تن‌فروشی دعوت می‌کند و مستقیم می‌گوید که خانم‌ها با مردان عراقی‌ رابطه‌ی جنسی برقرار کنند، چون آن‌ها از کربلا می‌آیند و تن‌شان متبرک است، اما این حرف نهایت نژادپرستی‌ست. وقتی می‌گوییم ملت دلیر و روشن‌فکر و باهوشی هستیم، باید ایستادگی کنیم، این‌ها اصول ساده‌‌ای هستند و در اصل از ابتدایی‌ترین اصول شهروندی‌اند. یعنی حکومت حتی ابتدایی‌ترین اصول شهروندی را از ما سلب می‌کند و آن را با فریب و تحمیق توده انجام می‌دهد، طوری که الان ما نمی‌دانیم باید به چه کسی اعتماد کنیم. تنها راه برای رسیدن به انقلاب و نیل به براندازی این است که استراتژی و سازمان‌دهی داشته باشیم. بحث‌هایی را مطرح کردیم، اما گروه‌ها و احزابِ فعلی تمامیت‌خواه‌تر از حکومت هستند؛ یعنی کسی پا پیش نمی‌گذارد و دردش، درد مردم و خاک ایران نیست. همه می‌خواهند حکومت بعدی را در دست بگیرند، ولی تنها چیزی را که در نظر نمی‌گیرند مردم است. چپ‌های ما مدام مقاله‌های خنثا و فاقد هوش می‌نویسند و اگر سری به سایت‌های‌شان بزنید، با حجمی از مقاله‌ و مطالب مرده مواجه می‌شوید. راستی‌ها فقط شعار می‌دهند و جای ریش و سبیل، کراوات زده‌اند. زنگ خطر به صدا درآمده، ما قربانی دادیم و الان باید مسئول باشیم و مسئولیت به پای خود مردم است. جوان‌هایی که در خیابان‌های ایران‌اند، همه در دنیای مجازی حضور دارند و بهتر است به‌هوش باشند. باید فکری به حال خودمان بکنیم، دیگر هیچ‌چیز برای ما باقی نمانده است، قبلن منابع ما را تاراج کردند، طبیعت ما را از بین بردند، حالا دارند از تن و بدن ما مایه می‌گذارند؛ مافیای بیزینس مشهد دارد کولاک می‌کند.

لینک گروه تلگرامی کارگاه دمکراسی