« دوستم بدار»
دست بکش بر اندامم
که فراز و فرود جهان است
تو را به جان خویش فرا میخوانم
و لبریزت میکنم از عشق
به آغوشم بگیر
با جهان یکی شو
شادی از اینجا آغاز میشود
خلقت از اینجا
مرگ از اینجا
به آغوشم بگیر و جهان را دوست بدار
جهان را
با تمام مزارع تریاک و گندمزارهایش
با خوشه خوشه کلاهکهای اتمش
تاکستانهایش
و مرا دوست بدار با غمها و شادیهایم
جهانی هستم که تو را به خویش فرا میخوانم
شکریه عرفانی