جنتیلدونا_ازرا پاوند

«جنتیلدونا»
گذشت
و لرزشی جا‌ نگذاشت در رگ‌ها
او که حالا می‌چرخد بین درختان
و سنجاق می‌شود به هوایی
که از آن‌گسسته‌ بود
و می‌وزد
بر سبزه‌‌هایی
که بر آن قدم می‌زند
تاب می‌آورد
برگ‌های طوسیِ زیتون
زیر آسمانِ سردِ بارانی
ازرا پاوند
ترجمه‌: مصطفا صمدی
Gentildonna
A poem by Ezra Pound
She passed and left no quiver in the veins, who now
Moving among the trees, and clinging
,in the air she severed
:Fanning the grass she walked on then, endures
Grey olive leaves beneath a rain-cold sky