
دیروز در میتینگ هواداران « سَروک آپو » شعر خواندم، کوردهای ترکیه در لندن فعالند و اغلب اوجالان را به این نام صدا میزنند. ده سالی میشود که با چند تاشان رفاقتِ نزدیک دارم. طی این سالها خوب عوض شدهاند و همین باعث شده بیشتر با هم بپریم. گاهی در برنامههاشان شرکت میکنم اما از وقتی که اردوغان حمله کرد به روژاوا، مدام با هم در تماسیم و همین موجب شده وقت نکنم خبرهای ایران را مثل قبل دقیق دنبال کنم.
از طرفی همراه دوستان با برخی سازمانهای تاثیرگذارِ جهانی در تماسیم تا بیشتر به حکومت ایران فشار بیاورند و زندانیان معترض زودتر آزاد شوند. بسیاری از رفقای کورد هم پیام می فرستند و توقع دارند بیشتر از روژاوا بنویسیم، باور کنید من اگر پا میداد همین فردا میرفتم عفرین، اسلحه دست میگرفتم. روژاوا فقط مال کوردها نیست، فردای همهی ماست.
بسیارانی هم شاکیاند که چرا دیگر بیانیه نمیدهم. شک نکنید اگر حرف تازهای داشته باشم سکوت نمیکنم. کاش چند نفر بودم و وقت اینهمه تنگ نبود. ضمنن هنوز سه روز از انتشار کتاب « فراداستان فرودستان» نگذشته! لااقل نیمی از مطالب این کتاب برای اولین بار منتشر شده آیا همه خوانده شدند؟
امشب که رسیدم خانه، گشتی در اینترنت زدم، واویلا بود! دوباره دارند با طرح سناریوهای هپروتی دل مردم را خالی میکنند، استمرارطلبها دقیقن دارند همان کار را می کنند که در کتاب « فراداستانِ فرودستان » پیشبینی کرده بودم. فایل صدایی هم از یار امام، بنیصدر شنیدم که فقط بالا نیاوردم. مقالهی آخر اکبر پونز هم وحشتناک بود، لعنتیها تریبون دارند و دارند با بلندگوهای غولپیکرشان مردم را کلافه و دلسرد میکنند.
ضمنن سهشنبهی آینده پیرامونِ پتیشنی که برای آزادی زندانیان قیام فرودستان خطاب به سازمانهای حقوق بشری نوشته بودیم و با همکاری سه کانال مسئول، حدود پانزده هزار نفر امضایش کردهاند و تاکنون تاثیرگذار بوده، در سازمان حقوق بشری مهمی جلسه داریم که امیدوارم سببِ واکنشی شدیدتر علیه حکومت دیکتاتوری ایران شود.
طی روزهای اخیر، دکّانهای بزرگ و کوچکی چون بیبیسی، گویانیوز و توانا، شکنجهگاهِ روحِ آزادی بود، فقط برای اینکه بخندید، اینها را دنبال کنید! باید به طرز فجیعی پیشرو و رادیکال بود.