از آنجایی که بسیاری به ما اطلاع دادهاند به دلیل سرعت کم اینترنت نتوانستهاند بیانیههای علی عبدالرضایی را بشنوند، آنها را پیاده کردهایم، متن حاضر مربوطست به سومین فایل صوتی عبدالرضایی دربارهی نحوهی مقابله با مزدوران خامنهای در تظاهرات خیابانی.
پیامهای زیادی از شهرهای مختلف برایم ارسال شده است و دوستان از وضعیت حاکم در آنجا گزارش دادهاند. بعضی از گزارشها امیدوارکننده و باعث خوشحالیاند و بعضی باعث نگرانی! مثلن عناصری که از طرف حکومت بین مردم نفوذ میکنند تا با آنها وارد معامله شوند، منظورم احتمال کودتا یا حضور لوجستیک سپاه در خیابانهاست. من فکر میکنم که در شرایط حاضر بزرگترین دفاع، حمله است؛ زیرا حمله شوک بیشتری به حکومت وارد میکند. کدام یک از ما فکر میکرد که طی سه روز بتوانیم قیام یا جنبشی را اینگونه فراگیر کنیم؛ جنبشی که از دو شهر شروع شد و به کل کشور رسید. تا حد امکان باید سعی کنیم که این تظاهرات خیابانی، در تمام شهرهای کوچک و بزرگ و حتی روستاها اتفاق بیفتد. بیشک تا همین لحظه عناصر اطلاعاتی سپاه یا وزارت اطلاعات، پرشورترین عملگرایان و جوانان را شناسایی کردهاند و اگر حکومت و سپاه موفق به خانهنشین کردن مردم شوند، تسویهحساب فجیعی اتفاق خواهد افتاد. ممکن است دوباره از برخی اصلاحطلبان که هنوز محبوبیتی دارند، به عنوان واسطه استفاده کنند؛ یعنی با مردم وارد گفتوگو شوند، با آنها معامله کنند و وعدههایی نیز بدهند. مثل وعدهی آزادی تمام زندانیان سیاسی، بهبود وضعیت معیشتی، حل کردن معضل کار و مسکن یا اضافه کردن به مبلغ یارانه. این وعدهها جز برای فریب مردم نیست، زیرا حکومت برای عمل کردن به اینها قدرت مالی ندارد. هدف از طرح چنین حیلههایی، فرستادن مردم به خانه و خریدن زمان است، چون باید برای دستگیری فعالترین عملگرایان و جوانانی که در شهرهای مختلف شناسایی شدهاند، فرصتی داشته باشند. سرعت جنبش بالاست و سران تصمیم گیرندهی نظام کلافه شدهاند، زیرا آنها برای مقابله با مردم به قدر کافی نیرو ندارند. مسالهی مهم دیگری که در ابتدا نیز به آن اشاره کردم، برپایی و همهگیر شدن تظاهرات در تمام شهرهای کوچک و بزرگ و حتی روستاهاست. افراد عملگر و فعال در هر شهر، باید همتایان فعال خود را شناسایی کنند، با هم تشکیل گروه دهند و با مشورت و همفکری رویکردهای بهتری را وقت مبارزه اتخاذ کنند. در حال حاضر حکومت از هجوم مردم ترسیده است، اما دست به هر کاری میزند که این ترس را به مردم انتقال دهد؛ پس در وهلهی اول نباید دل به هیچ وعدهای خوش کنیم، چون حالا وقتش رسیده که از امثال “میرحسین موسوی”، “مهدی کروبی” یا “عبدالله نوری” (افرادی که کمی خوشنامترند) مایه بگذارند، فریب اینها را نخورید و باز با طناب امثال خاتمی در قعر چاه نروید. خطر دیگر این است که سپاه با تجهیزات سختافزاری و لوجستیک شروع به اشغال شهرها بکند و کودتایی اتفاق بیفتد و اگر کودتا شود، روند انقلاب به تاخیر میافتد و باز حکومت زمان میخرد که تسویهحساب کند. پس باید علیه حضور خیابانی و لوجستیک سپاه خلل ایجاد کرد، یعنی بهتر است سنگر (خیابانها) را ترک نکنیم، در اطراف میدانهای بزرگ شهر ترافیک ایجاد کنیم و این ترافیک حاصل نمیشود مگر اینکه ماشینهایمان را جای پارکینگ، در اطراف میدانهای بزرگ شهر بگذاریم تا مانع از حرکت لوجستیکی تانکها در داخل شهر، خیابانها و میدانهای بزرگ شویم. راه دیگر این است که در شعارها، بخشی از بدنهی ارتش، مثل نیروی هوایی را که معمولن قشری شعوری و تحصیلکردهاند، صدا بزنیم و بخواهیم که به قیام بپیوندند. در ضمن بهتر است که به بسیجیها زیاد حمله نکنیم، زیرا بسیجیها معمولن جوانانی فریب خوردهاند و اغلب از سر فقر به خاطر امکاناتی که سپاه در اختیارشان قرار میدهد به حکومت یا همان سپاه ملحق میشوند، میتوان با این دسته مهربانتر رفتار کرد یعنی نباید رفتاری را که با ماموران سپاه داریم با بسیجیها هم داشته باشیم. باید تا جایی که میتوانیم به این سمت (جنبش مردمی) اضافه کنیم، طوری که از افراد و قدرت جناح مقابل کاسته شود. مسالهی مهم دیگر که در دو بیانیهی قبلی هم به آن اشاره کردم، مسالهی اعتصاب است؛ گاردی که هنوز از آن استفاده نکردهایم. ما میتوانیم در ترانزیت خلل ایجاد کنیم، یعنی اگر اتوبوسرانی یا شرکت واحد تعطیل شود، سازمان تاکسیرانی و رانندههای قطار اعتصاب کنند و مترویی هم در کار نباشد، خیلی از ادارات، صنایع و کارخانجات نیز تعطیل شده و اینگونه خودِ حکومت فلج میشود. البته باید در مورد این گارد بیشتر روشنگری شود، مثلن میدانیم که سازمان اتوبوسرانی مشکلاتی دارد و اغلب لیدرهای اتوبوسرانی در ایران زندانی هستند، وقتش است که آنها نیز وارد عمل بشوند چرا که اگر ترانزیت دچار خلل شود، کسی فرصت سر کار رفتن، نخواهد داشت. خود مردم هم میتوانند اعتصاب کنند، اعتصاب حربهی بزرگیست که هنوز از آن استفاده نکردهایم. طی سیوهشت سال اخیر، حکومت سعی کرده بین قومیتهای ایرانی تفرقه ایجاد کند؛ طوری که عدهای از کوردها، بلوچها، اعراب خوزستان و آذربایجان خود را منفصل فرض میکنند. حالا وقت وارد شدن کوردها به میدان است، بلوچها مسلحاند، بختیاریها نیز اخیرن ایذه را تصرف کردهاند و درگیری مسلحانه آنجا اتفاق افتاده است، آنها هم اغلب مسلحاند و تیراندازی در آنجا کاملن دو طرفه بوده است. بهتر است این جنبش و حرکت مسلحانه را به اطراف مسجد سلیمان هم برسانیم، البته منظورم این نیست که وارد جنگی مسلحانه شویم؛ ولی در جاهایی ناگزیریم و طایفههایی مسلح داریم که میتوانند کمک زیادی بکنند. مثلن خوزستان میتواند بدل به قلب اعتراض شود، این وضعیت را کوردها هم دارند. ما ایرانی هستیم و حالا فرصتی ایجاد شده که همه یکپارچه شویم، همهی ما خواستههایی مشترک داریم و تحت ظلم هستیم و این فرصت مهمیست که بلوچها و حتی اهل سنت هم مثل بختیاریها دستبهکار شوند. راهکارهای مختلفی وجود دارد و لیدرها باید خوب فکر کنند، در این سیستم نمیتوانند سرِ جریان را قطع کنند زیرا رهبری وجود ندارد. هرکس که روشنفکرتر است و ایدهی خاصی دارد باید آن را از طریق مخاطبها و تریبونهایی که در اختیار دارد مطرح کند، چرا که دیگر وقت ترس نیست.
*کاریکاتور اثر مانا نیستانیست.