در لبهای کوچکت آنقدر بیجانم
که مثلِ مردهها
رو به قبله خوابیدهام
نفلهام کن دوباره
که به خواب جنازهها سرک بکشم
اینجا که موریانهها صف کشیدهاند
حلوای بهتری خیرات نمیکنند!
مردهای که پریشب چال شد
شبیهِ زنی بود که بوسههاش را قرض میداد
فرض کن چقدر زیبایی زیرِ این خاک نهفته است!
بیچاره
چقدر مثلِ ماه تنها بود
عریان که میشد ستارهای نبود که از آسمان نریزد
من احمقی بودم که عاشق نماندم
حالا که شبانه در خوابهات دنبالم میکنی
دیگر به بوسههای من فکر نکن
بگذار برای لبهام بوسهی بهتری انتخاب کنم
تا این سقف وا مانده را رویِ سرت خراب کنم عزیزم
اما فکر نکنی خیانت کارم
آنقدر دوستت دارم
که دست گذاشتهام رویِ آن یکی که اتفاقن
بیشباهت به تو نیست
طفلی!
دیروز تشییع جنازهاش بود!
«ایمان رحمانی»
نقد علی عبدالرضایی
در کارگاه، باید روی فرمسازی و مصراعسازی بیشتر تمرین کنیم زیرا اغلب شعرها این مشکل را دارند. یعنی به لحنسازی و هجاسازی باید توجه بیشتری شود.
شعر ایمان بد نیست اما خیلی سطرها را انبار میکند. مثل خانههای ایرانی که فضای شخصی و جای خالی در پذیرایی ندارند. شعر هم سلیقهای است؛ بدین معنی که شما چه شعر را پر کنید چه جای خالی بگذارید، چه سطر بلند و یا کوتاه داشته باشید، مثل چیدمان خانه است و معماری داخلی دارد. شعر باید معماری داخلی داشته باشد و این معماری ارتباط مستقیمی با دانش شما نسبت به زبان فارسی دارد. اینکه چقدر با واژهها آشنایی دارید و از پتانسیل معنایی و موسیقایی واژهها در شعرتان استفاده میکنید. لحن شعر ایمان بد نیست اما سعی میکند تصاویرش خطی باشند. مثلن آنجا که شاعر دلیل رویی را قبله میآورد و آن را به نفله کوک میزند:
در لبهای کوچکت آنقدر بیجانم
که مثلِ مردهها
رو به قبله خوابیدهام
رو به قبله خوابیدن خیلی تکراری است. شما باید شعر را به سمت دیگری ببرید. به سمتی ببرید که خیلیها تجربه دارند مثلن در شعر کلاسیک شما وسط شعر حافظ لیلی و مجنون را میبینید و یا در شعر مولوی چنین تمثیلهایی میآید. در شعر مدرن این تمثیلها عوض شدهاند و ما قرار نیست چیزی را توضیح دهیم. یک اشاره میکنیم و خواننده بقیه را سپیدخوانی میکند. حتی وقتی از گذشته حرف میزنیم “لیلی” همان لیلیِ داستان “لیلی و مجنون” نیست. من آن لیلی را تکه پاره میکنم. فرهاد من فرهاد بیستون کن نیست، میرود اورست و مسخره میکند. روی این فضاها کار کردن بسیار مهم است. بهترین نقدی که روی این شعر دارم اجرایی است که آن را روی شعر پیاده کردهام و بهتر است این دو شعر را با هم قیاس کنید. قیاس کردن شعرها خیلی در شاعری شما تاثیر میگذارد.
باید بدانید وقتی فضای یک شعری عینیست نباید مدام ذهنی و عینی شود. میشود پارهای از شعر شما عینی باشد (پارهای از آنرا بسازید) اما در پارهی بعدی ذهنی شود و گزارههای فکری بدهید. منظورم از ذهنی، آنچیزی است که وجه عینی و بیرونی نداشته باشد و منظورم از عینی، چند سطر است که در شعر میآید و فضای بیروني در ذهن شما ساخته میشود و شما تخیلتان اکتیو میشود.
بعضی شعرها مثل این شعر که یک سطرش عینی و سطر بعدیاش ذهنی است، هستند. این حرکت آلترناتیو جلوی تمرکز مخاطب را میگیرد و خیلی از شاعران بزرگ این مشکل را دارند. چون استتیک هنری ندارند و از زیباییشناسی چیزی نمیدانند. در حال حاضر زیباییشناسی هنری از ابژکتیویته و سابژکتیویته گذشته است. اگر قبلن گفته میشد که زیبایی در ذهن هنرمند وجود دارد و او این زیبایی ذهنی را به اشیای پیرامون نسبت میدهد و یا برعکس، میگفتند که زیبایی در جهان خارج وجود دارد و ذهن هنرمند فقط زیبایی بیرونی را کشف میکند اما الان زیبایی آن چیزیست که وجود ندارد و خودمان آن را میسازیم. زیبایی آن چیزی است که محصول همحسی ما با جهان خارج است. این حسّیت و درک متقابل است. وقتی ما از تشخیص استفاده میکنیم یک هیئت انسانی به یک شی میدهیم و شی را زنده میکنیم و آنرا به تقابل در میآوریم. اگر در داستان راوی مثلن یک کمد یا یک آینه یا کاندوم میشود، حاصل یک دیالوگ خلاق است. یعنی شما به درک این جهان رسیدهاید.
ویرایش علی عبدالرضایی
بر لبهای کوچکش آنقدر بیجانم
که مثلِ مردهها
رو به قبله مىمانم
نفلهام كرد
تا به خواب جنازهها سر بزنم
اینجا که موریانهها صف کشیدهاند
حلوای ديگرى خیرات مىكنند
مردهای که پریشب چال شد
مثل زنى که بوسههاش را قرض میداد
پاك بود
چه زيبا زير اين خاك خوابيده
مثل ماه
چقدر تنهاست زيبايى
عريان كه مىشد
ستارهاى از آسمان مىريخت لخت
بر لبهای کوچکش آنقدر بیجانم
که مثلِ مردهها
رو به قبله مىمانم
نفلهام كردى و دستم نمىرسد ديگر
به عاشقى
در خوابهات هنوز دنبالم میكنى
به بوسههام اما فکر نمىكنى
كه لبهاى بهترى براى بوسيدن انتخاب كنم
كه اين سقف وا مانده را
رویِ سرت خراب کنم
خيال نکنی خیانت کارم
آنقدر دوستت دارم
که دست گذاشتهام رویِ آن یکی
كه اتفاقن شبيهِ توست
ديروز
تشییع جنازهاش بود
منبع: مجله فایل شعر 1
از سری نقدهای علی عبدالرضایی در کالج که بهمنظور استفادهی آسانتر به فايلهای نوشتاری تبديل شده و در دسترس عموم قرار میگيرد.