مسئول بدبختی‌مان خودمانیم، نه آن­‌های متافیزیکی_علی عبدالرضایی

بخشی از سخنرانی علی عبدالرضایی در کالج شعر، که در بهمن ماه سال 95 برگزار شد که فایل صوتی آن توسط یکی از اعضای فعال گروه پیاده شده است.

قبلن درباره‌ی بحث دریدا پیرامون «متافیزیک حضور» بسیار حرف زدم و به تحلیل ماهیت هستی پرداختم. ماهیت دنیا را نمی‌توان به دوآلیسم شرق و غرب محدود کرد. این تفکر که اگر انقلاب کنیم بیگانه‌گان به‌خاطر منابع سرشارمان، باعث جدایی ما و تکه‌تکه شدن ایران می‌شوند، برگرفته از تفکری دشمن‌ساز و ارتجاعی‌ست. وقتی مدام از آ‌ن‌های بیگانه حرف می‌زنید و تمام اشتباهات و تقصیرها را به گردن آن­‌ها می­‌اندازید، خود را از شرّ مسئولیت خلاص می‌کنید و بدل می‌شوید به خود خامنه‌ای و این‌گونه خودتان را از دنیا جدا کرده مثل جمهوری اسلامی در زیرزمین دنیا گرفتار می‌شوید. متاسفانه از کودکی در ایران، چپ و راست و اساسن کل رسانه‌ها تصویری پلید از غرب در ذهن‌مان می‌سازند، برای همین ما همه یک دائی‌جان ناپلئون در خودمان داریم. من هم تا پیش از این‌که در انگلیس زندگی کنم، از انگلیسی‌ها متنفر بودم، چون از کودکی درباره‌ی منش شیطانی آن‌هایی متافیزیکی شنیده بودم که ربطی به این مردمی که حالا بین‌شان زندگی می‌کنم نداشتند. حالا که به اغلب کشورهای دنیا سفر کرده‌ام، بر این باورم که انسان‌تر و مهربان‌تر از مردم انگلیس کم داریم. متاسفانه ما درک درستی از ماهیت دولت‌ها نداریم، چون همیشه دولت و حکومت در ایران خلاف منافع ملی عمل کرده‌ست، حکومت ایران این همه در عراق و سوریه هزینه کرد، چه نفعی نصیب مردم ایران شد؟ آیا چیزی جز بدنامی در دو کشور عراق و سوریه نصیب ایرانیان شده است؟ هر دولتی موظف‌ست برای منافع کشور و مردم خودش تلاش کند. انگلیس در حمله به عراق، با آمریکا همکاری کرد و بسیاری از شرکت‌های انگلیسی که به گونه‌ای با این جنگ در ارتباط بودند، ثروت‌شان چندین برابر شد. چطور ممکن‌ست؟ مردم متمدن و بافرهنگی که بیشتر از هر ملتی به حقوق بشر (human rights) احترام می‌گذارند، دولتی دارند که وارد جنگ با عراق شده، اما این حمله به نفع منافع ملی‌شان بود چون بعد از جنگ، ثروت بسیاری از شرکت‌های خصوصی انگلیسی بیست برابر شد. می‌خواهم بگویم اگر دولت انگلیس یا روسیه در طول تاریخ برای ما آقابالاسری کرده اما مدام خدمت‌گزار ملت خودش بوده و قرار نیست هیچ دولتی جز به منافع ملی کشورش فکر کند. من البته از لحاظ اخلاقی رویکرد این دولت­‌ها را تایید نمی‌کنم اما در دنیایی که کاپیتالیسم بر آن سیطره دارد ما ناگزیریم که تفکر ملی داشته باشیم. یعنی چه که می‌­رویم آن­‌همه هزینه­‌ی میلیاردی در لبنان و سوریه می‌کنیم اما سودش را روسیه می‌برد؟ در واقع حکومت ما دارد ما را چپاول می‌کند و با پول ما مردم سوریه سرکوب می‌شوند و هرچه که به‌دست می‌آید دودستی تقدیم می‌شود به روسیه! در واقع ما در ایران دولت‌مرد نداریم، گماشته‌ی روسیه داریم! و این واقعن وحشتناک است. متاسفانه شما آن­‌جا حکومتی دارید که ملیت و منافع ملی برایش هیچ اهمیتی ندارد. در واقع شما آن‌جا دولت ندارید، بلکه دشمن دارید، برای این است که می‌گویم ایرانیان به اسارت بیگانه‌گان درآمده‌­اند و کشور شما را تصرف کرده‌اند و اسلام بهانه‌ست! چرا باید با پول نفت شما تروریست‌ها را پروار کنند تا سودش را روسیه و غرب ببرد؟ فقط چهل سال برگردید به عقب، و ایران آن‌زمان را قیاس کنید با کشوری مثل ترکیه! چه اتفاقی افتاده؟ آیا ترک‌ها قابل قیاس با ما بودند؟ هر کشوری استعداد‌هایی دارد؛ اگر کشوری مثل ترکیه سرمایه‌ی کار دارد، ما هم منابع زیرزمینی داریم، از طرفی ناامن‌ترین جای زمین زیر پای ماست چون تقریبن زلزله ­خیزترین کشور جهانیم. خلاصه مشکل ما غرب نیست، در کشورهایی که برخوردار از دمکراسی واقعی هستند، حزبی که در قدرت است، نهایت تلاش‌ش را می‌­کند که برای مردم خود رفاه بیش­تر به ارمغان بیاورد تا همچنان با رای مردم در قدرت باقی بماند. منفعت‌طلبی ملی خصیصه‌ی اصلی هر حکومتی‌ست پس مشکل ما غرب نیست، مشکل خودِ ماییم که درکی از ماهیت دولت‌ها نداریم، مشکل روشن­فکری ماست که تا از منافع ملی حرف می‌­زنی به تو برچسب نژادپرست و ناسیونالیست می‌زند! آن­‌های دشمن را فقط دیکتاتورها می­‌سازند تا از خود رفع مسئولیت کنند. ما هشت سال با عراقی‌ها جنگیدیم و آن‌همه تلفات دادیم و بعد هم از همان دشمن، دوست و برادر ساختیم و حالا سال­‌هاست که داریم برای کمک به آن­‌ها باز تلفات می‌­دهیم! این چه منطق سیاسی ابلهانه‌­ای‌­ست؟ چه جور ایدئولوژی سیاسی‌ست که در هر حال به زیان مردم ایران عمل می‌­کند؟ بی­خود نیست که برای اولین‌­بار در تاریخ این­‌همه گورخواب و زباله‌گرد داریم! شیطان بزرگی به اسم آمریکا در کار نیست، شیطان واقعی در درون خودِ ماست! آن‌هایی که جمهوری اسلامی به عنوان دشمن می‌سازد، جز زاییده­‌ی تفکر امام‌زمانی‌ نیست. همیشه وقتی تقصیر را به گردن آن­‌ها می‌اندازی، از خودت رفع مسئولیت می‌کنی و همین فقدان حس مسئولیت باعث می‌­شود که دیگر فکر نکنی و آن‌وقت است که دولت‌های بیگانه برای سود بیش­تر، تو را و کشورت را چپاول می‌کنند. اگر همه احساس مسئولیت کنند دیگر کسی آن­‌های متافیزیکی را مقصّر نخواهد دانست و این اصلن اساس تفکر فرقه‌ی ملامتیه‌ست که خودمسئولی را ترویج می­‌دادند و تازه در ایرانِ سامانی یعنی تقریبن هزارودویست سال پیش زندگی می­‌کردند! پس خودتان را گول نزنید! آن‌هایی وجود ندارد، آن­‌ها فقط در ذهن‌تان وجود دارند، بریزیدشان دور! پدر یا مادر شما هم چند سال دیگر از دنیا می‌رود و بدل به متافیزیک می‌شود، «او» می‌شود، شما می‌توانید بعنوان یک غیبت از این او حرف بزنید. اما او دیگر مقصر نیست چون اصلن نیست! همین سنت غیاب و غیبت است که آمریکا را شیطان بزرگ نامیده تا ذهن­تان را مملو از بلاهت کند. در حالی که همین اهالی سنت غیبت و غیاب اگر بخواهند زندگی کنند خانواده‌­شان را به آمریکا و انگلیس می‌فرستند و محال‌ست هرگز به این تناقض رفتاری پاسخ دهند. اگر انگلیس بد است پس این‌همه آقازاده و ملانژاد این‌­جا در لندن چه­‌کار می‌کنند؟ آن­‌های دشمن­‌ساخته‌ی ذهن شیعی‌تان است که دارد نهایت تلاش‌ش را می‌کند تا زندگی غیرممکن شود. در فرهنگ انگلیسی غیرممکن وجود ندارد، من در ایران پرورش یافته بودم که ضدآمریکا و انگلیس باشم چون تمام تفکر چپ و راست ما همین بود. الان ولی دارم در انگلیس زندگی می‌کنم، آیا من انتخاب کردم؟ نه! من مجبور بودم، چون فقط این‌جا می‌توانستم آزاد باشم، چون این‌جا مردم و فرهنگی دارد که انسان را رعایت می‌­کنند، چون این فرهنگ به حقوق بشر اعتقاد دارد و به  باور آن رسیده است و تنها شعار نمی‌دهد. طی این هفده سال به یاد ندارم که شعر و نظراتم در هیچ نشریه و وبسایت انگلیسی سانسور شود، اما نشریات و رسانه‌های فارسی‌زبانی که تازه از دولت انگلیس پول می‌گیرند تا منافع دولت انگلیس را پاس بدارند مدام سانسورم کرده‌اند چون گردانندگان این رسانه‌ها ایرانی‌اند! شش سال پیش خانمی که در وبسایت جدید آنلاین کار م‌ی­کرد، کلیپی درباره‌ی زندگی ادبی‌م ساخت، اما مدیر این وبسایت که فرزند آیت‌الله‌ی‌ست و پول از دولت انگلیس می‌گیرد، همین که فهمید کلیپ درباره‌ی من است بی‌آن­که آن را ببیند ردّش کرد چون معتقد بود عبدالرضایی چند کتاب دارد که در آن‌ها اخلاق اسلامی رعایت نشده‌ست! در واقع مدیر مریض این وبسایت که هدف اصلی‌ش را معرفی و انتشار ادبیات و فرهنگ نو قرار داده نه درکی از فرهنگ دارد نه نو! چون هیچ درکی از مسئولیت ندارد. می‌خواهم بگویم که حتی سیطره‌ی فرهنگ حذف و سانسور هم به دلیل فقدان حس مسئولیت‌پذیری‌ست. شما نمی‌توانید بگویید چون غرب می‌خواهد ما مثل افغانستان بشویم، کاری نمی‌شود کرد! افغانستان، افغانستان شد چون مثل حالای ما درکی از مسئولیت فردی و حقوق شهروندی و حس ملی نداشت. این‌جور نگاه کردن را بگذارید کنار، با کمتر روشن­فکر ایرانی برخورد کرده‌ام که تفکر ملی داشته باشد، لجن‌پراکنی سازمان جاسوسی حزب توده مغز همه را مملو از حس وطن‌ستیزی کرده و تا می‌آیی که بگویی چرا این همه داریم به دولت روسیه باج می‌دهیم، یک مشت سگ پیر واق‌واق می‌کنند که فلانی نژادپرست و ناسیونالیست است. شاید یک عده بگویند که دیگر توده‌ای‌ها فعال نیستند و غافل‌ باشند که تفکر ریاکارانه‌ی حزب توده که جای روشن­گری سیاسی مدام جاسوس و نفوذی در ادارات دولتی مامور می‌­کرد، هنوز دارد پشت نقاب‌های تازه کار می‌کند. بخشی از کسانی که در راس هرم اصلاح‌طلبی سکونت دارند یا از توده‌ای‌ها خط می‌گیرند یا پیروی از تجربه‌ی مثلن سیاسی آن­‌ها می‌کنند. توده‌ای‌ها در ایران سوسیالیسم را تهی از معنای والای سوسیالیسم کردند. من مطلقن هیچ تشابهی بین کمونیست‌های اروپایی و ایرانی نمی‌­بینم. ایرانی‌ها متخصص‌ند هر مرام سیاسی غربی را در همان گام اول با اخلاق منحط اسلامی ترکیب کنند و به گُه بکشند. در واقع ما در ایران کمونیست نداریم، بلکه کمونیست مسلمان داریم! فمنیسم نداریم، فمنیسم اسلامی داریم. حالا هم دارند روی آنارشیسم کار می‌کنند تا آن را هم به گند بکشند. کمونیسم اگر مخالف منافع ملی باشد باید قبول کنیم که لنین و استالین کمونیست نبودند. چهل سال‌ست که ایران چون زنی رنج‌کشیده نگاهش به خیابان‌ست، هر بار در هر جنبش و قیامی که خیابان را شلوغ دیده به وجد آمده اما فقدان مسئولیت جمعی و حس ملی باعث شده که مردم باز فریب بخورند و سکونت در حاشیه‌ی قدرت را به میدان و خیابان ترجیح دهند. طی این‌سال‌ها در هر جنبشی که اتفاق افتاده بیشتر از صد نفر کشته نشدند، اصلن در همین جنبش 88 ، چند نفر قربانی شدند؟ سال­‌هاست که ما را با تهدید به سرکوب و قتل‌عام می‌ترسانند و نمی‌بینیم که هر ساله یک میلیون نخبه دارد از کشور خارج می‌شود. بزرگ­ترین ثروت یک کشور جمعیت الیت‌ست، به ازای هر نخبه‌ای که از ایران کم می‌شود یک ملای ابله و مافنگی جایش را می‌گیرد و ایران این‌گونه دارد از دست می­‌رود. ایرانیان غافل­ند که قتل­‌عام واقعی بی‌هیچ نزاعی دارد آن­‌جا اتفاق می‌افتد و فقط به دید درنمی­‌آید. کافی‌ست سری به تورنتو بزنید که تهران‌تو شده! کاش کمی فکر کنیم و جای شعار، کمی، فقط کمی تفکر و حس ملی داشته باشیم.