شاعرِ بزرگ می‌داند چه چیزی را نباید بنویسد_علی عبدالرضایی

 

رم می‌کند از خیابان
_بوق… بوق!
سینه‌بندش نه!
پستانش آویزان بر بند رخت
و رخت که بست
از کمربندهای کبود
کبودتر از پیش  تن داد به
تنهای کبود
_بووووق!
_خانم گل؟
وحشی‌ترین گلایول را بر سنگ قبر
و خسته برمی‌گردد به جسدش
رم‌تر از خیابان
برهنه‌تر از باد

 

شاعر: نیلوفر مسیح

 

علی عبدالرضایی:
پیش‌تر فکر می‌کردم چگونه گفتن در شعر خیلی مهم است، بعدها فهمیدم که علاوه بر این، چه نوشتن هم خیلی مهم است؛ درواقع در شعر فارسی چه نوشتن بسیار اهمیت دارد. در طولِ یکی دو سالِ اخیر هم به این نتیجه رسیدم که “چگونه” و “چه” را در آن لحظه‌ای که در حال نوشتن هستید -با توجه به فاصله‌گذاری- باید بتوانید در متن پیاده کنید؛ یعنی چگونه آن لحظه‌ی در حال نوشتن را به اجرا بگذارید. در واقع علاوه بر چه گفتن و چگونه گفتن، آن لحظه‌ای را که به این چه و چگونه می‌پردازید، در متن لحاظ کنید.
ولی حالا فکر می‌کنم که به خاطر اینکه بدانید چه چیزی را بگویید، باید بدانید که چه چیزی را نباید بگویید؛ یعنی یک شاعرِ بزرگ، شاعری‌ست که بفهمد چه چیزی را نباید بنویسد.
مثلن :
برهنه تر از باد را
شما نباید این سطر را بنویسید زیرا “باد ” توسط شاعرانِ مختلف لخت شده است و دیگر نوشتنی نیست.
نمونه دیگر اینکه :
/سینه بندش نه
پستانش آویزان بر بند رخت /
“سینه‌بندی که دارد از آن آب می‌چکد” را خیلی از شاعران مثل پستانی دیده‌اند که از آن شیر می‌چکد و در شعرهای مختلف تکرار شده است و شما نباید این را می‌گفتید. حتا شما این را هم نگفته‌اید
 بلکه گفته‌اید:
/سینه بندش نه!
پستانش آویزان بر بند رخت /
یا مثلن :
/رم می‌کند از خیابان
_بوق…بوق!/
را شما نباید بگویید
شما زنی را تصور کرده‌اید که از خانه رم کرده و حالا کنار خیابان است. تقریبن شبیه تصویری است که من در یکی از شعرهام به کار برده‌ام. در آن تصویر من گاوهایی را تصور کرده بودم که آشغال خورده بودند و بعضی اوقات کنار خیابان‌ها می‌ایستند؛ این تصویر می‌تواند نشان از کسانی باشد که کنار خیابان هستند و من می‌توانم این تصویر را به آنجا ربط بدهم. زن به خاطر بوق‌های خیابان، از خیابان رم می‌کند و شما از این تصویر می‌خواهید علت فراری شدن را بیان کنید.
سینه بندش نه
پستانش آویزان بر بند رخت
و رخت که بست
از کمربندهای کبود
“و رخت که بست ” یعنی لباس‌ش را پوشید و” کمربندهای کبود “یعنی کمربندهایی که کمرش را کبود کرده و به این علت فرار می‌کند، درواقع شما از حال به گذشته رفته‌اید  تا علت را بیان کنید.
/و کبودتر از پیش
تن داد به تن‌های کبود/
در این قسمت نیز سطربندی به خوبی رعایت نشده است
بووووق!
خانم گل!
در قسمت بالا منظور از “خانم گل ” بیان کسانی‌ست که در کنارِ خیابان پرسه می‌زنند تا زن‌های خیابانی را سوار کنند.
/وحشی‌ترین گلایول را بر سنگ قبر /
حالا ممکن است که کسی در خیابان تصادف کرده باشد یا همین خانم و زن‌های کنار خیابان که دارند مرگ را زندگی می‌کنند، در شعر، بیان شده باشند.
و خسته بر می‌گردد
 به جسدش
رم‌تر از خیابان
در این قسمت متوجه می‌شویم که در اصل این زن در خانه‌ی خودش مرده بود.
“رم‌تر از خیابان “بیان خوبی نیست و من این بیان را نمی‌پسندم، شما نتوانسته‌اید  آن نقشه و آن‌چه را که در ذهن‌تان می‌گذرد بیان کنید، چون نگاه شما گاهی اوقات مدرن و گاهی اوقات نئوکلاسیک است یعنی وقتی شما می گویید:
“رم‌تر از خیابان” یک بیان جدید است اما در”برهنه تر از باد “یک مقلد هستید. در ضمن بیان جا نیفتاده است و شما می‌توانید دیالوگ‌هایی مثل:
گل!
خانم گل!
یا بوق !
توسطِ صداهای تازه‌ای در متن پیاده کنید و با توجه به لحن‌هایی که عوض می‌شود آن‌ها را اجرا کنید.
بیانِ شما نسبت به شعرهای قبلی خیلی بهتر است اما چیزهای دست‌مالی شده در شعرتان زیاد به کار رفته است مثلِ همان:
کمربندهای کبود
شما به جای گفتنِ “کمر کبود ” می‌گویید “کمربندهای کبود” و این دو نشان هستند که قابل دریافت می‌باشند اما این نوع بیان تکراری است. به هر صورت این شعر نسبت به شعرهای قبلی خیلی بهتر است اما باز هم جای پیشرفت دارید. شما باید  سطربندی و چیدمان کلماتِ شعرتان را با توجه به سیستم همنشینی-جانشینی  بهتر از گذشته پیاده کنید و به آن لحن بدهید؛ مثلن:
کبودتر از پیش تن داد به
تن‌های کبود
در سطرهای بالا، سطربندی زیبا نیست چرا که شما بدون دلیل سرِ حرفِ “به” تقطیع کرده‌اید درصورتی که می‌توانستید آن را طور دیگری بیان کنید تا زیباتر باشد.
در هر صورت با توجه به پیشرفت‌تان به شما تبریک می‌گویم اما این شعر، شعری نیست که شما به آن تکیه کنید. از این استتیک دوری کنید، چون شعر امروز یک‌جاهای دیگری است و باید به آن جاهای تازه رسید.

 

از سری بحث های علی عبدالرضایی روی شعرهای شاعران کالجی که به‌منظور استفاده‌ی آسان‌تر به نوشتار تبديل شده و در دسترس عموم قرار می‌گيرد.

 

منبع: مجله فایل شعر 3