اشاره‌ای به مفهوم و مصداق_علی عبدالرضایی

کلمه، کوچک‌ترین واحد یک شعر است. همه‌ی کلمات ماهیتی قراردادی دارند و همه بر نمونه‌ای بیرونی (مصداق) دلالت می‌کنند. البته کلمات بی‌مصداقی هم وجود دارند که در ادامه، اشاره‌ای نیز به آن‌ها خواهم داشت. برای مثال، واژ‌ه‌ی “میز” مفهوم است و نه معنا. واژ‌ه‌هایی مثل میز یا دیوار، در وهله‌ی اول کلمه‌اند که خود مفهوم است و در وهله‌ی دوم، مصداقی هستند که به یک ابژه‌ی بیرونی دلالت می‌کنند. نسبت مفهوم به مصداق همواره معکوس است، یعنی هرچه تعداد کلمات مفهوم بیشتر باشد، تعداد مصداق‌ها کم‌تر است یا هرچه تعداد کلمات مفهوم کم‌تر باشد، تعداد مصداق‌ها بیشتر است. مثلن، واژ‌ه‌ی “گربه” به تمام گربه‌های جهان دلالت می‌کند، بنابراین مصداق آن، تمام گربه‌های جهان است. اما وقتی کلمه‌ی مفهوم را به دو واژه افزایش دهیم، مثلن بگوییم “گربه‌ی سفید”، تعداد مصداق‌ها کاهش می‌یابد و مصداق‌های جدید در واقع زیرمجموعه‌ای از مصداق‌های قبلی هستند؛ یعنی مصداق تازه‌ی ما تمام گربه‌های سفید جهان است. حالا اگر کلمه‌ی مفهوم به “گربه‌ی سفید پرشین” تبدیل شود، مجددن شاهد کاهش تعداد مصداق‌ها خواهیم بود. می‌بینیم که ازدیاد کلمات مفهوم، تعداد مصداق‌ها را کم می‌کند.
اگر کلمه‌ای در متنی بنشیند یا اگر سطری ساخته شود، حاوی معناست. اما مفهوم ممکن است دچار اغتشاش باشد، چرا که در تقابل با مفهوم یک رویکرد درزمانى و تاریخی وجود دارد. یعنی طی پروسه‌ی تاریخی بسیاری از مفاهیم نقش عوض می‌کنند و تغییر معنا می‌دهند. برای مثال، کلمه‌ی “مزخرف” در زبان فارسی امروز معنای بیخود و بیهوده مى‌دهد؛ در حالی که معنای همین کلمه در گذشته، زیبا بوده است. یا واژه‌ی “رعنا” که امروزه به آدم‌های زیبا و خوش‌قامت گفته می‌شود، در گذشته به معنای نادان و احمق بود. چنین مباحثی اصولن در ایران مطرح یا دنبال نمی‌شوند. ما در زبان رویکردی این‌زمانی داریم؛ یعنی موقعیت هر زبانی، در هر زمانی کامل است. فرض ما زمانی‌ست که در آن زیست می‌کنیم، با این حساب براساس مفاهیم این زمان حرف می‌زنیم. مفهوم، به داده‌های ذهنی هر شخص بستگی دارد. هر چه داده‌های ذهنی افراد بیشتر باشد، مفهومی که از یک متن ادبی دریافت می‌کنند، عمیق‌تر خواهد بود. بنابراین، مفهوم در شعر نسبی است و به فهم مخاطب بستگی دارد، حتا درک یا تاویل مخاطب یک مرکز بیرونی برای شعر محسوب می‌شود. اما معنا به هستی واژه اشاره می‌کند که در ساختار معنایى آن تعریف می‌شود؛ بنابراین هر متن و نوشته‌ای که شعر قلمداد شود، قطعن دارای معناست. این‌که گاهى منتقدی اثری را بی‌معنا مى‌خواند و این دلیلى ندارد جز بی‌سوادى آن منتقد که مى‌خواهد این‌گونه در قبال پرداختن به متن، از خود رفع مسئولیت کند.

از سری سخنرانی‌های علی عبدالرضایی در کالج که به‌منظور استفاده‌ی آسان‌تر به فايل‌های نوشتاری تبديل شده و در دسترس عموم قرار می‌گيرد. همچنین می‌توانید آن را در مجله‌ی فایل شعر 4 نیز بخوانید.

https://www.youtube.com/watch?v=rqh5godAV_E&feature=share